یکی از جرایم مورد انزجار عمومی، تجاوز به عنف است که در سراسر جهان و میان تمامی فرهنگها، امری مقبوح و محکوم شمرده میِشود، بهگونهایکه اکثر جوامع، قوانین سفت و سخت و مجازاتهای سنگینی برای متجاوزان در نظر گرفته و اعمال میکنند. با این وجود، همهساله شاهد بروز مواردی از این گناه نابخشودنی در گوشه و کنار جهان و چهبسا جامعه خود هستیم. در سال 1387 خبری در رسانهها منتشر شد مبنی بر اینکه فردی به نام "هوشنگ خداداد" به جرم تجاوز به عنف و زناي با محارم (البته با شكايت شاكي خصوصي) به دار مجازات آويخته شد. گذشته از جنبه کیفری و عرفی این عمل شنیع، نکته قابلتأمل، بهائی بودن فرد مزبور است. البته این برای اولینبار نیست که جامعه بهائی با چنین موردی مواجه میشود و اسناد و گزارشهای بسیاری درخصوص فساد جنسی در میان پیروان میرزاحسینعلی نوری موجود است. شاید بتوان فراوانی این امر را به وجود برخی احکام و قوانین خاص و حذف تمامی تعصبات در این فرقه مرتبط دانست. بر اساس این قوانین، ازدواج در این فرقه، مفهومی خاص پیدا کرده و شامل مواردی میشود که در میان بسیاری از فرهنگهای جهان، ناپسند و مقبوح شمرده میشود.
برای آشنایی بیشتر و بررسی این مسئله، باید نگاهی به مبانی و آموزههای بهائیت در امر ازدواج بیافکنیم:
در دستورات تشکیلات بهائیت، ازدواج واجب بوده و هدف عمده آن بقای نسل است که میرزا حسینعلی (مؤسس فرقه بهائیت) در کتاب اقدس به آن اشاره دارد و یا در یکی از دستورات تشکیلاتی که از سوی اسرائیل بر بهائیان وارد شده، چنین آمدهاست: « امر بهائی به اهمیت روابط جنسی واقف است و ازدواج های بیبند و بار بدون اولاد و نتیجه را محکوم میکند.»(1)
با توجه به اینکه هدف اصلی ازدواج در این آموزهها، ازدیاد نفوس و گسترش جمعیت به هر شکل ممکن است، بروز اینگونه اقدامات در جامعه بهائی محال نیست اما چون این فرقه یک فرقه تشکیلاتی است و در درون خود محاکم حقوقی دارد، کمتر احتمال دارد که چنین اخباری به بیرون درز پیدا کند. چنانچه مطابق دستور بیتالعدل در مورخ 3 آپریل 2007 ، ارجاع اختلافات احبا به مراجع دولتی (قضایی) نهی و مخالف مصالح تشکیلات قلمداد شده و حل اختلافات به عهده تشکیلات گذاشته شدهاست. آنها نیز اظهار امیدواری کردهاند که رسیدگی به اختلافات بهگونهای باشد که نیازی به مراجعه به محاکم دولتی پیش نیاید. هرچند، این مسئله نتوانسته کاملاً عملی شود و هرازگاهی اخباری اینچنین از جامعه بهائی در رسانهها منتشر میشود.
درباره قوانین و احکام خاص بهائیان درخصوص ازدواج میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در کتاب "حدود و احکام" به صراحت دستور ازدواج با اقارب ذکر شده و این امر را تا رسیدن به نتیجه که همانا قوت گرفتن از نظر تعداد جمعیت است، بلامانع دانستهاست .
همچنین در آموزههای بهائیت، تنها زن پدر است که محرم شناخته شده و بهائیان حق ازدواج با او را ندارند و مانعی برای ازدواج و رابطه جنسی با دختران، خواهران، خالهها و عمهها وجود ندارد.
در رساله "سوال و جواب"، در مورد حرمت ازدواج با اقارب سؤال شده که میرزا حسینعلی در جواب گفته: «این امور به امنای بیتالعدل راجع است.»(۲) که در پی آن، در پیام 15 ژانویه 1981 بیتالعدل چنین آمدهاست: «شما راجع به محدودیتهای حاکم بر ازدواج با اقارب، سوای موردی که ازدواج با زن پدر را ممنوع میسازد، سؤال کردهاید. بیتالعدل خواستهاند به اطلاع شما برسانیم که آن معهد اعلی، هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب، مقتضی نمیداند بنابراین، در حال حاضر تصمیمگیری در این مورد به عهده خود نفوس مؤمنه محول شده».
محول کردن این حکم به جامعه بهائی، درواقع به معنای مسکوت گذاشتن حکم و به نوعی تأیید آن است. این در حالی است که در هیچ جامعهای تصمیمگیری در خصوص چنین امر مهمی بر عهده اشخاص گذاشته نمیشود و این خود بیانگر ضعف احکام بهائی است.
وجود چنین احکام و آموزههایی، امنیت خانوادههای بهائی را با تهدید جدی مواجه میسازد و بهائیان به جای آنکه مفاهیم مثبتی همچون محبت، همدلی، ایثار و... را در کانون خانواده تجربه کنند، در معرض خطر خشونت و انحراف جنسی قرار دارند.
اما سؤال این است که در آموزههای بهائیت، حق انسانی زنی که از سوی خویشان نزدیک مورد تجاوز قرار میگیرد چه میشود؟ حتی اگر مطابق دستورات بیتالعدل برای احقاق حق خود به سران تشکیلات مراجعه کند، آیا میتواند مرهمی بر رنجهای درونی او باشد؟ آیا معنی شعار عدالت، حقیقت و انسانیت در تشکیلات، این است؟
چنین احکام و آموزههای بیپایه و اساسی، دلیلی قاطع بر پوچ بودن شعارهای این فرقه استعماری و خط بطلانی بر ادعاهای دهانپر کن آن است.
پینوشت:
1.آهنگ بدیع مهر و آبان 1352ص 7.
2.کتاب سؤال و جواب، سؤال 50.