به گزارش فرقه نیوز، امروزه کتاب مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی در گوشه هر سجاده نماز شیعیان جهان قرار دارد. در این کتاب اذکار و دعاهای قرار دارد که از آموزههای پیامبر اسلام و اهل بیت علیهم السلام است و همین امر باعث شده است این کتاب از اقبال چشمگیری در میان مخاطبان خاص و عام برخوردار باشد و پردازش محتوای آن در قالب ساختار خاصی است که به باورها و رفتارهای مسلمانان شیعی عینیت میبخشد و باعث میشود معنویت برخواسته از آموزههای پیامبر و اهل بیت علیهم السلام در سرتاسر زندگی شیعیان حضور داشته باشد.
اقطاب و بزرگان فرقه ملاسلطان بیچاره بر این باور هستند که فقرای این فرقه نباید از اذکار و دعاهای که در کتب مختلف از جمله مفاتیح الجنان وجود دارد استفاده کنند.
در صفحه ۱۸۱ کتاب ولایت نامه به نقل از ملاسلطان آمده است: سالک باید ذکر خود را از صاحب اجازه و نص بگیرد؛ زیرا ذکر از جمله عبادات است و عبادت بدون اخذ از صاحب اجازه، اثر نخواهد بخشید. اگر به صرف اینکه فلان ذکر، در فلان کتاب نوشته شده است، به آن ذکر مشغول شود، شیطان که همواره به دنبال این است که بنده خدا را در خودسری بیند، در ذکر او تصرف کرده، آن اذکار را از معنا تهی میسازد و در عوض، صفات خود را در آن جای میدهد که در این هنگام، امر خدا، ذاکر خدا خواهد بود.
ملاسلطان با این توجیه کاملا اشتباه میخواهد با زیرکی کامل نوعی انحصار در این فرقه به وجود آورد چرا که به اعتقاد او زمانی که انسان در حال انجام کار صحیح است شیطان نمیتواند کار وی را تبدیل به کار غلط کند.
یکی از شبهات وارد شده به این فرقه از سوی کیوان قزوینی، همین موضوع است زیرا این مطلب که اگر ذکر از قطب یا مرشد گرفته نشود باطل است. زیرا در صحت سلوک ارائه شده از سوی بزرگان این فرقه اشکال وارد است و مراجع تقلید حاضر مهربطلان خود را بر عرفان ساختگی این فرقه زدهاند.
کیوان قزوینی در این ارتباط بیان کرده است: صحت اعمال و عبادات و معارف موقوف است به اجازه قطب بوده و الا باطل است. یعنی اگر قطب که خود را منصوب من عند الله میداند اجازه کاری را به شخصی ندهد، اعمال وی صحیح نیست که ادعای کذبی است. چرا که به گفته خود صوفیها که دین را به دو بخش شریعت و طریقت تقسیم میکنند - اگر قائل به صحت این گفته شد. و اقطاب را اربابان طریقت میدانند و علماء را عهده دار شریعت، در بخش شریعت که به صحت و بطلان عمل منتهی میشود، چنین دستوری نیامده است؛ بلکه اگر قرار است عمل فرد صحیح باشد باید دارای شرایطی باشد که آن شرایط را فقیه ذکر کرده است؛ نه اینکه عمل فرد باید با اجازه فقیه باشد و شرط کمال – به گفته صوفیه – باقی میماند، که عهده دار آن قطب است. در نتیجه اجازه قطب در صحت اعمال دخالتی نداشته و با فرضی که قول صوفیه را در مورد طریقت قبول کنیم، فقط قطب میتواند عمل فرد را به کمال برساند و مرحله صحت و عدم صحت آن در حیطه اختیار فقیه است نه قطب. در نتیجه بطلان این سخن نیز به روشنی آشکار میشود.