درقسمتی دیگر ازاین جزوه مواردی وارد شده که بیشتر به طنز میماند نمونهای از آنها را در ذیل آوردهایم:
«توماس اديسون بعد ازملاقات با حضرت عبدالبهاء درنيويورك ملاقات اين شخص بزرگوار به من فهماند كه تمام اختراعاتى را كه من كردهام به علت وجود عبدالبهاء در جهان و به منظور پيشرفت و ترقّى سريع ديانت بهائى بوده است.»
در نمونهای دیگر از مطالب طنزگونه این جزوه نقل قولی دروغین از جبران خليل جبران است: «وقتى به حضور حضرت عبدالبهاء مشرّف شدم، احساس كردم براى نخستين بار در زندگىام شخصى را ديدم كه از وجودش روحالقدس تجلى مىنمود.
بیان چنین دروغهای شاخدار و طنز آلودی نشان از ضعف سرکردگان این فرقه دارد که سعی دارند آنها را به خورد پیروان فرقه خود کرده تا شاید بتوانند محبوبیتی کسب کنند.
در قسمت دیگر این مطلب با اشاره به عبدالله مهتدی صبحی و عبدالحسین بافقی توهین هایی را نصار آنها کرده است افرادی که سالهای زیادی بهائی بوده و از رازها و جنایات فرقه ضاله بهائیت مطلع بودند. صبحی کاتب عبدالبهاء بود و با دیدن مفسدات اخلاقی و عقیدتی بهائیت از این فرقه رویگردان شد و بطور کامل این مسئله را عنوان کرد و نقدهایی نیز بر بهائیت نوشت وی حتی میگوید: «تمام این اسرار را که عبدالبهاء به صرف اعتماد و راستی و درستی من مکتوم نمیداشت، افشا نمینمایم تا گذشته از اینکه نفس عمل محمود و ممدوح است، ظن او نیز بر امانت من نزد اهل خرد فاسد نگردد و هم در نزد آزادمردان از مردی و اهلیت دور نباشیم.»(کتاب صبحی،ص۲۷۰). همچنین «عبدالحسین بافقی یزدی» نیز از مهمترین مبلغان بهائی بود و توسط عباس افندی بسیار مورد تشویق قرار گرقت و لقب «آواره» و «رئیسالمبلغین» را دریافت کرد وی نیز با توجه به شناخت عمیقش از بهائیت این فرقه را ترک کرده و مسلمان شد و کتب با ارزشی چون «الکواکب الدریه فی ماثرا البهائیه» و «کشف الحیل» را در این زمینه تالیف کرد.
بهائىت ضد اسلام
درقسمتی دیگر با بیان این موضوع میخواهند کمی از نفرت مسلمانان نسبت به خود کاسته و تلاش کنند خود را مثبت نشان دهند. مزدوران فرقه ضاله بهائیت همواره در طول تاریخ داوطلب مقابله با مسلمانان بوده اند از یورش قوای انگلستان به فلسطین در 1918 گرفته تا یورش ایالات متحده به عراق در سال 2006ٰ. بهائیت همواره با توسل به فشار و نظارت شدید انها را از هرگونه مطالعه متون اسلام بازداشته و با آمدن و ظهور فرقه خود دین اسلام را تمام شده میدانند.
ابرقو: واقعه قتل فجيع صغرى و فرزندانش
بنا به دستور محفل بهائیت خانوادهای به دست فردی بهائی بنام محمد علی شیروانی به طرز وحشیانهای قتل عام شدند. این فرد با همکاری تنی چند از دوستان خود به منزل این زن حمله میکنند در ابتدای کار سه دختر او را با بیل و تبر هیزم شکنی به طرز وحشیانه ای قتل عام کرده و بعد از آن درحرکتی دیگر این زن را به همراه دو پسرخردسالش همانند سه دخترش به صورتی وحشیانه از بین می برند و آنها را به قتل می رسانند.بعد ازچند ماه متواری شدن عاملان این جرم و جنایت وحشیانه ، دستگاه قضا رژیم پهلوی آنها را دستگیر می کند وبا توجه به اعترافات واضح و آشکارشیروانی ، و با وجود تلاشهای همه جانبه تشکیلات این فرقه ضاله برای ایجاد انحراف درروند دادرسی و کار پرونده ، سرانجام شیروانی اعدام شد ودستیاران وی در این جنایت زندانی شدند و با فشارها و هماهنگی های لازم تشکیلات محفل بهائیان امریکا در شهریور 1331 موفق به گرفتن حکم آزادی شدند.متأسفانه نکات مبهم این جریان مخفی ماند تا در سال 1384 در روزنامه کیهان متن کیفری پرونده منتشر شد.از جمله نکات مخفی در این پرونده و کیفر خواست آن می توان دستور شوقی افندی برای ارتکاب این قتل وحشیانه را نام برد. با وجود مستندات فراوان و پرونده قضائی مشخص از این حادثه فجیع که حتی رژیم ستم شاهی نیز با وجود حمایت از بهائیت مجبور به محاکمه اعضاء محفل بهائی منطقه شد تا از فشار علما و مردم رهائی یابد باز هم سایتهای بهائی سعی در دفاع و پرده پوشی از این واقعه شوم را دارند.
باز هم هويدا
یکی دیگر از مطالب مورد اشاره در این مطلب هویدا است که همیشه از موارد مورد اشاره در فرقه بهائیت بوده است. امیرعباس ممدوح با تغیر فامیل خود به هویدا درسال 1285 ش درتهران متولد شد. پدرش حبیب الله عین الملک و مادرش افسرالملوک، تنها خواهر تنی ناصرالدین شاه بود. تنها برادر وی «فریدون» نام داشت که بعد ها با خواهر حسنعلی منصور ازدواج کرد. نام امیرعباس را هم بهائیان برای وی هنگامی که هویدا همراه پدرش به سفر شامات رفت. توسط عباس افندی انتخاب شد. این مطلب را بهرام شاهرخ، مدیر کل تبلیغات حسنعلی منصور بیان میکند، که هم نام عباس افندی است. با شروع فرقه باب پدر بزرگ هویدا به این فرقه میپیوندد. بعد ازمرگ منصور، هویدا مسئول تشکیل کابینه دولت شد. وی 13 سال نخست وزیرکشوربود. هویدا درسال 1321 بعد از بازگشت به ایران فامیل خود را از ممدوح به هویدا تغییر داد و در زمان استخدام بنا به موقعیت درفرم استخدام دین خود را اسلام نوشت.بعد از رسیدن به مقام خود ورود بهائیت به دولت آزاد کرد.
فرح پهلوي در يك مصاحبه راديويي با رادیو لس آنجلس دلبستگي هويدا به فرقه ضاله بهائيت اشاره كرد:
«هويدا مرتباً به شاه القاء ميكرد كه اسلام دين اعراب است و شايسته نيست كه ما از آن پيروي كنيم و از او مي خواست تا بند مربوط به رسمي بودن دين اسلام را در قانون اساسي لغو نمايد. هويدا به شاه ميگفت كه بهائيت يك دين ايراني است و خاستگاه آن ايران است و از شاه ميخواست تا اين فرقه را تحت حمايت بگيرد و موجبات رشد آن را فراهم سازد» (فرح پهلوي در مصاحبه راديويي با حسين مهري در راديو 24 ساعته لوس آنجلس)