به گزارش فرقه نیوز، عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات، نامهای ديگری نيز دارد؛ عصر افسردگی، يأس فلسفی، معناگرايی و معناجويی در ميان ولايت تکنولوژی و ماشين بر انسان. اما در عين حال عصری است که به عصر تجديد عهد نزديک است و چنانکه سيد شهيدان اهل قلم، مرتضی آوينی گفته است: «مراد از تجديد عهد، تازه کردن آن عهد ازلی است که در لوح فطرت بشر محفوظ است. تاريخ حيات بشر، تاريخ روی آوردن به اين عهد فطری و يا انکار آن.»
عرفان مدرن
در دنيایی که کلاسهای مديتيشن و يوگا و رمل و جفر و احضار جن در فرهنگسراها و آموزشگاههای علمی در کنار آشپزی، گلسازی، جعبهسازی و خياطی برقرار است و جوانان، کشکولی از مهارتهای مربوط و نامربوط را میآموزند تا در نظام تمدن غرب جايگاهی برای خود دست و پا کنند.
عرفان مدرن، سوپاپ اطمينان استکبار برای جوامع جهانی است؛ اطمينان از اينکه این گروه ها اعتراض نخواهند کرد، در واقع آن قدر غم و غصه و سرگرمی و تنوع دارند که اعتراضی نکنند. برای فرار از غم و تنهايی هم میتوان به ماورا پناه برد؛ البته ماورايی شيطانی و نه الهی.
اين عارف نمايان غرق در خلسة رقص و سماع و بیخودی، مبارزه با ظلم را فراموش میکنند. با جنايتهای آشکار و نهانی که تمدن غرب پس از رنسانس در حق انسان مرتکب شده است. فراموشی آنچه بر ما رفته، به مهمترين فلسفه بازتوليد مکاتب عرفانی و فرهنگ درويشی در جامعه امروز بدل گرديده است؛ مکتبی که انسان را بیاعتنا و خنثی میخواهد.
آمیزه ای از خرافات!!
عرفان مدرن ويژگیهایی دارد؛ به عنوان مثال خدا هر چیزی می تواند باشد؛ یعنی خدا می تواند انرژی باشد یا طبیعت، انسان، ذهن و... .
عرفان مدرن نيازی به زحمت کشيدن و رياضيتهای زاهدانه و دوری از خواستههای شیطانی مثل دزدی و قتل وغیره ندارد. عرفان مدرن، مدينه فاضلهای را در آدم ها ذهن میسازد که در آن همه چيز خوب و زيبا و سالم است.
این عرفان، آرامش موقتی میدهد، همچون استفاده از قرصهای مسکّن برای رفع درد که درمان نمیکند و استفاده مداوم ضرر دارد.
جالب است بدانید عرفان مدرن، آمیزهای از ادیان، دیدگاه های مختلف و خرافات است. بدون کمک مرشد و مراد، قابل دريافت نيست و بايد با اين مرشد حضوری ملاقات کرد يا کتابهايش را خواند و يا جملات حکيمانهاش را روی ديوار نوشت.
آن ها معتقد هستند این عرفان روال زندگی طبيعی و مادی انسان را به هم نمیزند، میشود از چرب و شيرين طعام دنيا خورد و همه شهوتها را به هر نحو ارضا کرد و در عين آلودگی به انواع رذالتها؛ عارف ماند!
می گویند هيچ يک قابل اثبات نيست و فقط اعتقاد لازم دارند. آن ها خود را صلح طلب می خوانند؛ یعنی با فرد ظالم در ظلم وی مداومت دارد، باید صلح برقرار کرد.
اهالی عرفان مدرن، اومانيستی و شریعت گریز هستند و به اصالت لذت و لذتجويی با هر روش ممکن میخواهند برسند. انسان در جستجوی اين لذتهای شخصی است که به عرفان مسخ شده دست میآويزد، همانگونه که به مواد مخدر، قرص روانگردان تمسک میکند. اگر نسل امروز با آرمانها و ارزشهای گذشته که ازلی و ابدی هستند آشنا نشوند، ادبيات عرفانی مدرن ما را در خود فرو خواهد برد و تنها لذتی شخصی میآفريند، فارغ از دردها و غمهای جامعه.
انتهای پیام/