به گزارش فرقه نیوز به نقل از سایت "حقایقی پیرامون انجمن حجتیّه" به بهانه درگذشت مهندس سیّد حسین سجادی، متنی به قلم حجت الاسلام شهاب الدّین حائری شیرازی در کانال تلگرامی "ویرایش ذهن” منتشر شد که نکاتی پیرامون آن تقدیم میشود:
اولاً خاطرهای که به نقل از مرحوم آیت الله خزعلی ذکر شده، دقیق و کامل نیست. مرحوم آیت الله خزعلی بارها خاطرهی مذکور را در مصاحبهها نیز تعریف نمودهاند. طبق مصاحبهی موجود از آیت الله خزعلی، پس از توضیحاتی که ایشان خدمت حضرت امام عرض میکنند، امام میفرمایند: « اگر این اعتقاد را ندارند، چرا از خود دفاع نمیکنند؟»
منبع: https://b2n.ir/506029
این در حالی است که جناب آقای شهاب الدّین حائری خاطره را از زبان مرحوم آیت الله خزعلی اینگونه نقل کردهاند که: «پیام را رساندم اما امام فقط سکوت کردند و پاسخی ندادند.»!!
جناب شهاب الدّین در ادامه متن خود نکات و پرسشهایی را مطرح نمودهاند که مرحوم ابویشان، حضرت آیت الله محی الدّین حائری شیرازی سالها قبل و در زمانی که فرزندشان دوران جوانی را سپری میکردند، به این پرسشها پاسخ دادهاند. جناب شهاب الدّین در نوشتار خود آوردهاند: «اگرچه پدر ما هیچگاه ارتباطی با انجمن فوق الذکر نداشتند اما معتقد بودند انجمن ، فعالیت مردمی تشکیلاتی ضدبهائیت داشت و با به تعطیلی کشاندن این فعالیت تشکیلاتی و منظم و دیرپا ، که تجربیات ارزشمندی طی دهها سال در این کار اندوخته بود، کنترل بهائیت در کشور از حالت مردمی خارج شد.»
این در حالی است که خود مرحوم آیت الله حائری شیرازی از قبل از پیروزی انقلاب، سعی در هدایت اعضا و تعطیلی انجمن داشته و از پیشکسوتان این امر بودهاند! ایشان در یکی از خطبههای نماز جمعه شیراز در سال ۶۷میفرمایند: « یادم میآید در همین مسجد شمشیرگرها، شش ماه به طرح مباحث شخصیتی و تبیین امور نزد افرادی از انجمن پرداختیم که باعث شد جلسات آنان، یکی یکی از درون متلاشی شود. همان هنگام از تهران چندین اکیپ و دسته که بسیاری از آنان هم اکنون نماینده مجلس هستند یا مسئولیتهایی دارند، به شیراز آمدند و به اخوی من میگفتند که "برادرت با امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) مسئله دارد برای همین اینطور با ما برخورد میکند.”! کأنهّ خودشان را تنها مدافع امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) میدانستند که اگر یک کسی گفت تو اشتباه میکنی او با امام زمان برخورد کرده است! در صورتی که این افراد به چیزی مشابه استنجا برای رژیم تبدیل شده بودند که دولت خودش را با اینها پاک میکرد. افراد مطلعی که در جریان فعالیتهای انجمن بودند باید بدانند که تنها ترک همنشینی با این افراد کافی نیست، بلکه میبایست تا آنجا که میتوانند در جهت روشنگری و بیداری چنین افرادی تلاش شود. همان زمان هم به برخی از این افراد گفتم قال قضیه را بکنید، کافی است، از امام بپرسید تکلیف شرعی چیست، آنچه تکلیف شرعی است عمل کنید اما هی بهانه آوردند.» (فصلنامه روشنا، شماره ۷۲ – بهار ۹۶)
جناب شهاب الدین با به تصویر کشیدن چهرهای مغشوش و مبهم از دههی شصت نوشتهاند: «دهه شصت دهه سوالهای بی پاسخ است. واقعا چرا باید یک تشکل مردمی منسجم در مقابله با بهائیت به تعطیلی کشانده شود؟» گویا مطّلع نیستند که مرحوم پدرشان در همان دههی شصت پاسخ دادهاند:«انجمن حجتیه تبدیل به جریان مخربی شده بود که اگرچه ظاهراً عده خودشان کم است اما هنگامی که موضعگیری خاصی باب میل دشمنان انجام دهند، سلطنت طلبان و گروههای دیگر نیز پشت سر اینها وارد عمل شده و اینها را آلت دست قرار میدهند. نهایتا هم پس از رسیدن به مقاصد معاندانه خود، اینها را کنار میگذارند…. اینها سعی دارند به مراتب بالایی از مسائل اجتماعی اما به صورت پنهان، دست پیدا کنند. در همین تاریخ به گزارش وزارت اطلاعات، انجمن منبری از مشهد به تهران فرستاد تا در جلسات، سخنرانیهایی با کنایه علیه امام داشته باشد. از این فرد بازجویی شد و نتایج را برای من فرستادند، طرف در بازجوییها اعتراف کرده بود که منظور من از این حرفها برگرداندن مردم از تقلید امام بوده. خدا شاهد است، اینها اگر زورشان برسد یک دانه مقلد برای امام نمیگذارند.»(همانجا) جالب آن که اینگونه فعالیّتهای انجمن در سال ۶۷ یعنی حدود ۵ سال پس از تعطیلی ظاهری آنان صورت گرفته!! همان تعطیلی که جناب شهاب الدین بدان معترض هستند.
جناب شهاب الدّین، با پایین آوردن سطح اختلافات با انجمن حجتیّه، آن را در حدّ یک "اختلاف سلیقه” توصیف نموده و نوشتهاند: «آیا بهتر نبود این تشکل منسجم ضد بهائیت به فرض اختلاف سلیقه موردی با بنیان گذار انقلاب ، بجای حذف، اصلاح میشد؟» عجیب است اگر که جناب شهاب الدّین ندانند که مسئله فراتر از یک اختلاف سلیقه است!! در حالی که مرحوم پدرشان از اختلافات مبنایی با انجمن اینگونه میگفتند: «امام میبیند که یکسری از ارزشها زیر سؤال میرود و هر کس به نوبه خود یک نوع ارزش پیدا میکند. انجمن حجتیه که قبل از انقلاب مبارزه را تحریم میکرد، اکنون مبارزه را با این حکومت واجب کرده است!… تا شما هم دین با آنها نشوید شما را نمیپذیرند. در واقع، تا زمانی که به دین سابقی که آنان تمایل داشتند و در آن، دین را از سیاست تفکیک کرده، شاه را ظلّ ا… و تشکیل حکومت را تا ظهور امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) غیرممکن دانسته، غیر از آن اسلام، اسلام دیگری نمیتوانند تحمل کنند، خب امام در این زوایا هشدار میدهند.» (همانجا)
جالب آن که گویا جناب شهاب الدّین فراموش نمودهاند که برای اصلاح نیز تلاش صورت گرفت. از بدو پیروزی انقلاب، آغوش نظام برای آنان که قصد خدمتگذاری داشتند باز بود و حتی در راستای این اصلاح، مرحوم آیت الله خزعلی بیش از دو سال از جانب امام بر این گروه نظارت داشتند. و جالبتر آن که گویا جناب شهاب الدّین از اساس فراموش کردهاند که انجمن از جانب نظام تعطیل نشد، بلکه پس از سخنان حضرت امام که در آن هیچ اسمی از این گروه ذکر نشده بود، خودشان تصمیم به تعطیلی گرفتند و اعلامیه صادر نمودند.
جناب شهاب الدّین پرسیدهاند: « راستی به رغم اقرار و اصرار صریح مسئولان انجمن ضدّبهائیت به تبعیت از امام راحل و رهبری و پایبندی به قوانین جمهوری اسلامی، چرا هنوز نظام به انحاء مختلف فشار خود را بر این انجمن حفظ کرده و بشدت با آن مقابله میکند؟» لازم است تا فرزند مرحوم آیت اللّه حائری شیرازی بدانند که مرحوم ابویشان در دههی شصت، اقرار به تبعیّت از امام را از سوی انجمن کافی ندانسته و بر این عقیده بودند که:
« انسان وقتی که یک کار اشتباهی را کرد و یک قدم نادرست برداشت، مثل انجمن که در قبل از پیروزی انقلاب تعهد گرفت که در سیاست دخالت نکند، اما این کار را بعدا محکوم نکرد و نیامد به مردم بگوید این اشتباه من، گناه بود و استغفار میکنم، حتماً بدانید آن کار را گناه نمیدانست وگرنه استغفار میکرد، چون گناه نمیدانسته درست میداند، پس طبیعتاً وضعیت موجود را غلط میداند. فلذا اگر ظاهراً با آن مبارزه نکند، باطناً مبارزه میکند. من به آنهایی که واقعا از نظرات اشتباه و موضعگیریهای نادرست انجمن رویگردان شدهاند میگویم در ملأ عام از آنچه که گفتند و کردند اظهار ندامت و استغفار کنند و صراحتا اعلام میکنم اگر از آنچه قبل از انقلاب کرده بودند رسما و علنا استغفار نکنند، شما قبول نکنید که بگویند ما برگشتهایم. آدمی که به صورت علنی گناه میکند، باید استغفارش هم علنی باشد، کسی که گناه را در حضور جمع میکند باید هم در حضور جمع استغفار بکند. بله! کسی که بین خود و خدا گناهی مرتکب شد، استغفارش هم پنهان باشد کافی است. هر کسی، در شکلی از اشکال در مقابل امام موضع گرفت و بعد ندیدی که آن موضعگیری را محکوم کند و بیاید بگوید من فلان کار را گفتم و فلان دستور را دادم و این اشتباه بود، یقین داشته باشید الآن هم در همان موضع است و باز هم اگر دستش برسد، همان کار را میکند و هر وقت فرصت پیدا کند زهر خودش را میریزد. بنابراین، توبه هر کسی به مثل خودش است، توبه در مسائل سیاسی یک نوع و در مسائل اجتماعی، یک نوع دیگر است. شرط قبول توبه در خطاهای سیاسی، تبیین است. پس به رفقای انجمن در هر کجا که میشناسید، بگویید که نسبت به رفتارهای اینچنینی که قبل از پیروزی انقلاب انجام شد، اعلام برائت، نفرت و انزجار کنند. رفتارهای نادرستی مثل اینکه تعهد شرعی میگرفتند به عنوانی که اگر تعهد ندهیم دولت تشکیلاتمان را متلاشی میکند. بنابراین، به یک تعارف خشک و خالی بسنده نکنند یا لااقل اگر گول خورده بودید، بگویید گول خوردیم. اما اگر کسی استغفار نکند و نسبت به این اعمال به این بهانه که مرجع تقلید من دیگری است و از دیگری تقلید میکنم و امثال اینها اظهار برائت نکند، میخواهد عذر شرعی بیاورد و این عذر شرعی در آخر به جهنم کشیده میشود.» (همانجا) پس جناب شهاب الدّین، طبق فرمایشات مرحوم ابوی، قبل از اعلام تبعیّت، اقرار به اشتباه لازم است و گرنه نمیتوان اطمینان نمود.
امّا جناب شهاب الدّین مطّلع نیستند که از دههی هفتاد به بعد، پس از درگذشت شیخ محمود حلبی (که معاندتش با حضرت امام و فحاشیهای رکیکش به ایشان، غیرقابل انکار است)، سیاستهای انجمن به تدریج و با شیبی ملایم رو به آرامش گذاشت. این که آرامشی حقیقی بود و یا در پس آن تندیهایی بود، خارج از این سخن است. امّا در راستای همین امر، به تدریج فضا برای فعالیّت جدّیتر انجمن فراهم شد. و بر خلاف ادّعای شما، سیاست غالب نظام نسبت به انجمن، عدم فشار و مسالمت بود مگر در مواردی که تندیهایی از پس پردهی آرامش ظاهری انجمن عیان میشد.
و اتفاقاً در چنین فضایی بود که مرحوم آیت اللّه حائری شیرازی و برخی از دیگر بزرگان، اندکی از مواضع گذشتهی خود کوتاه آمده و فضا را برای استفاده از ظرفیّت انجمن به نفع دین و نظام اسلامی مناسب یافتند. گویا جناب شهاب الدّین، این بخش از ماوقع را به یاد دارند که: « پدرم نیز چندین بار با مسئولین مختلف رایزنی نمود تا تضییقات بر انجمن کم شود بلکه بتوانند دوباره چون سابق بر ضدّ بهائیت فعال شوند. اما تلاش پدر ما بجایی نرسید.» امّا متأسفانه جناب شهاب الدّین، باز هم اطلاعاتشان کم است و نمیدانند که اتفاقاً تلاشهای مرحوم پدرشان به جایی رسید. سران انجمن بر این امر تصریح دارند که به درخواست کتبی حضرت آیت اللّه حائری شیرازی، از سال ۸۵ انجمن حجتیّه وارد عرصهی جدیدی شده و به قول خودشان «ما آن موقع شروع کردیم مبارزه با بهائیت را». (سخنان دکتر نادر فضلی، کتاب حقایق پیرامون انجمن حجتیّه، ص)
البته تعریضهای گوناگون مرحوم آیت اللّه حائری شیرازی در دههی هشتاد و نود، حکایت از آن دارد که ایشان نگاه منتقدانهشان به انجمن را از دست نداده بودند. به عنوان نمونه در تیر ماه سال ۸۹ میفرمایند: « در آن سالها زمانی که میخواستم با انجمن حجتیه مقابله کنم این مسئله برایم مهم بود که آنها حرفهایشان را به شاگردان دیکته میکردند و در این صورت عقل آزاد نیست و تعهد گرفتنشان مبنی بر اینکه تشکیلات به جای فرد تصمیم بگیرد و مبانی فکریشان نیز مشکل داشت.» (فصلنامه روشنا، شماره ۷۲ – بهار ۹۶)
جناب شهاب الدّین خبر ندارند که فضا پیرامون انجمن حجتیّه آنگونه باز شده که خودشان در سال ۹۳، در همایش عمومی شرکت نموده و تصریح به آغاز فعالیّتشان از سال ۸۵ میکنند! (ماجرای این حضور و متن کامل سخنان مذکور در کتاب حقایقی پیرامون انجمن حجتیّه موجود است.) و نتیجهی این اطّلاعات کم جناب شهاب الدّین آن میشود که میپرسند: « آیا استمرار ممنوعیّت فعالیت این سازمان مردم نهاد، توجیه شرعی وعقلی دارد؟!»
جناب شهاب الدّین نه تنها از مبارزه انجمن با بهائیّت بیاطلاعند، بلکه گویا خبر ندارند که به برکت نظام مقدّس جمهوری اسلامی، مراکز علمی و پژوهشی گوناگونی مشغول مبارزه با بهائیّت و دیگر فرق ضالّه هستند!! لذا مینویسند: « فی الحال مبارزه با بهائیت به دستگاههای امنیتی واگذار شده… این خطر نیز وجود دارد که با توجه به حکومتی شدن فعالیت های ضدّ بهائیت، عدهای از ناراضیان از نظام، بصورت عکس العملی به بهائیت گرایش پیدا کنند.»
بسیار عجیبتر آن که گویا شناخت جناب شهاب الدّین از فرقهی ضالّهی بهائیّت در حدّی است که آن را صرفاً یک مسئلهی علمی و فرهنگی و به دور از هرگونه مباحث سیاسی و امنیّتی دانسته مینویسند: « طبعا برخوردهای امنیتی در یک موضوع کاملا فرهنگی اغلب ناکام است.»
متن جناب شهاب الدّین، چنین پانوشتی دارد: «بنده نیز ارتباطی با انجمن نداشته و ندارم. اما اینکه بحث انجمن مانند هلوکاست منطقه ممنوعه پرسش و پاسخ باشد را برای نظام خطرناک میدانم. تنها زمانی بحث و سوالی به منطقه ممنوعه تبدیل میشود که پاسخ اقناع کننده ای از جانب مسئولان، ندارد.» در پاسخ این پانوشت، عرض مینمایم که از سطح اطّلاعاتتان کاملاً مشخص است که ارتباطی با انجمن نداشته و ندارید. و همین نوشتار که پاسخ پرسشهای جنابعالی بود، ثابت نمود که بحث پیرامون انجمن، نه تنها منطقه ممنوعه نیست، بلکه حتّی نیاز به پاسخگویی از جانب مسئولین ندارد و یک سرباز کوچک این نظام نیز میتواند پیرامون این موضوع، پاسخگوی سئوالات شما باشد.
و در پایان از جناب شهاب الدّین میخواهم که این جملهی تاریخی مرحوم آیت اللّه حائری شیرازی را فراموش نفرمایند که: « بدانید، اینکه بگویید به خاطر شعارهای تند، ما همه را از دست دادیم و منزوی شدیم، اشتباه میکنید. حیات شما در این انزوا است.» (همانجا)
رضا اکبری آهنگر