***
– چرا با روزنامه کیهان همکاری کردید؟
– به نظرم آمد کیهان یکی از روزنامههای پرخواننده و ارزشی است که جسارت خوبی دارد. چند سال از تشرفم به اسلام گذشته بود ولی چون کیهان میخواندم میدیدم بهروز است و محتوا دارد؛ روزنامه جسوری هم هست و محافظهکار در ارایه اخبار نیست از این جهت با آنها کار کردم.
– از همان ابتدا به آقای شریعتمداری برای کار وصل شدید؟
– نه رفتم آنجا برای چاپ کتاب. گفتند مسئول انتشار آقای شایانفر است که بعد مرا به آقای شریعتمداری وصل کردند.
– اول مطالب شما به شکل پاورقی در کیهان چاپ میشد بعد به صورت کتاب درآمد؟
– نه، اول کتاب بود که برای چاپ برده بودم اما آقای شریعتمداری ترجیح دادند اول پاورقی بشود بعد به شکل کتاب چاپ کنند.
– پاورقی خوبی هم شد که با خوانندگان ارتباط برقرار نمود. نظرات مخاطبین در کل چگونه بود؟
– استقبال خیلی عالی کردند. اصلا چنین انتظاری را نداشتم چون تقریبا از اولین رمانهایم بود و این اقبال باعث شد تا انگیزه کار در من بیشتر شود.
– خاطره خوبی از این نظرات دارید؟
– پشت یکی از کتابهایم برای ارتباط با خوانندگان شماره صندوق پستی ام را داده بودم. از آن به بعد نامههای زیادی برایم آمد که نظرات زیادی در آنها قید شده بود. مخصوصا نامههای بهاییهایی که خیلی از بهاییت متنفر بودند و به حرفهای من اعتقاد داشتند ولی کوچکترین جرأت برای دادن عقیده نداشتند؛ شجاعت و جسارت من را تحسین میکردند بعضی از آنها همچنان با من ارتباط تلفنی دارند ولی خودشان را معرفی نمیکنند.
– بیشتر از کدام شهرها نامه داشتید؟
– اصفهان و تهران.
– با این تأثیرگذاری چرا اقدام به راهاندازی وبلاگ یا سایتی نمیکنید؟
-دلیلی ندارم؛ چون از روز اول با سایتی در مورد بهاییت پژوهی ارتباط پیدا کردم که در همان جا مقالات و کتاب هایم را میگذارند بهتر دیدم کار را به آنها بسپارم. البته جزو تحریریه سایت هم هستم.
– خیلیها برای ارتباط بیشتر و ارایه نظرات شخصیشان وبلاگ دارند. شما چطور؟ نمیخواهید وبلاگ هم راهاندازی کنید؟
– فعلا نه، چون کار من در حیطه نوشتن کتاب است شاید در آینده این کار را انجام دهم.
– تا به حال شده کسی با کتابهای شما مسلمان شده باشد؟
– خیلیها بودند که در نامههایشان گفتند ما کتابهای شما را خواندیم و حقیقت اسلام را پیدا کردیم، یکی هم نوشته بود نظرش نسبت به بهاییت عوض شده و اسلام آورده است. البته اینها را از نزدیک ندیدهام ارتباطات تلفنی بوده است.
– تا به حال به فکر ترجمه کتابهایتان هم افتادهاید؟
– کتابها به زبان انگلیسی ترجمه شده که قرار است اول پاورقی روزنامه شوند بعد به چاپ برسند.
– به نظر شما بهترین مستندی که در زمینه معرفی بهاییت کار شده کدام است؟
– مستند «ساکنین کسوف» بهنظرم خیلی خوب بود زیرا به شخصیت خودمان نپرداخته و معرفی نکرده است اما حقایق و خشونت بهاییت را به خوبی نشان داده؛ چیزی که کمترکسی به آن اشاره کرده است. بهاییان برخلاف چهره مظلومی که دارند فوقالعاده خشن و خطرناک هستند.
– تا به حال شده بهایی توابی به شما مراجعه کند؟
– درهمایشی خیلی از توابین بودند؛ با هم ارتباط پیدا کردیم ولی بعداز آن دیگر ارتباطات قطع شد.
– فکر نمیکنید این ارتباطات نیاز است؟
– بله خیلی، انشاالله تصمیم دارم در آینده مؤسسهای تأسیس کنم تا این روابط بیشتر شود. البته نیاز به حمایت مالی است.
– این موسسسه در کجا تأسیس خواهد شد؟
– در شهر خودم همدان.
– در زمانی که بهایی بودید قطعا به شهرهای مختلفی سفر میکردید. تراکم جمعیت بهاییان بیشتر در کدام شهرها بود؟
– تهران، شیراز و اصفهان.
– و کمترین جمعیت در کدام شهر؟
– قم.
– چند وقت پیش در خبرها آمده بود خانه پدر «بهاء» (سرکرده و بنیان گذار فرقه ضاله بهائیت) در تهران توسط میراث فرهنگی به ثبت ملی رسیده. نظر شما دراین باره چیست؟
– خبرخیلی عجیبی است که به شدت ناراحت شدم زیرا این خانه جاسوسی و تیمی بهاییت است و به جای ثبت باید تخریب بشود تا برای بهاییان جنبه تقدس نداشته باشد. آنجا محلی است که استعمارگران برای نابودی اسلام و تشیع برنامه ریزی می کردند.
– به نظر شما نقش انجمن حجتیه بعد از انقلاب در مورد جریان بهاییت چگونه بوده است؟
– انجمن حجتیه با فرقه بهاییت چندان فرقی ندارد زیرا اسلام را منحصر و در تنگنا قرار داده و انحراف شدید با مسیری غلط را دنبال میکند. در مورد بهاییت باید بگویم فعالیت های این انجمن موفق نبوده است.
– انجمن حجتیه هنوز هم با فرقه بهائیت (در حالت نفوذ در این فرقه) مرتبط هستند؟
– زیاد در جریان نیستم ولی همچنان کار میکنند. البته مثل گذشته چندان نقشی ندارند.
– کسی هم از بهائیان جذب آنها شده است؟
– اگر کسی هم جذب میشد قلبا نبوده و بدتر اثر منفی روی آنها میگذاشت. اصلا موضع انجمن حجتیه غلط بود. آنها بجای ریشه به سراغ ساقه ها و برگ ها رفته بودند در حالی که حکومت شاه خود علنا بهائیت را پر و بال می داد و حتی وزرای بهائی را سر کار می آورد.
– به نظرشما برای معرفی اسلام به بهاییان چه باید کرد؟
– باید تمام کارهای لازمه را انجام داد. دیگر حجت تمام شده است. رسانهها در این زمینه باید کار کنند. هرکس در راستای هدایت کار میکند ولی آنچه کمتر بدان پرداخته شده، آن است که باید خودمان اعمالمان را درست انجام بدهیم و مسلمان واقعی باشیم زیرا عمل بیشتر از حرف اثر دارد.
– زیباترین چیزی که در اسلام دیدید چه بود؟
– همه چیز اسلام زیباست مانند حجاب زن که برای من خیلی زیباست. در بهائیت این موضوع وجود ندارد اما اسلام با حجاب به زن شخصیت داده است یا ۱۴ معصوم علیه السلام که میشود به راحتی به آنها تکیه کرد و کمک خواست. اوج زیبایی اسلام هم در توحید است زیرا کاملترین توحید در ادیان را باید در دین اسلام دید.
– در بهاییت توحید وجود نداشت؟
– نه، در بهائیت شرک حاکم است زیرا «بهاء» خودش را بالاتر از خدا میداند هرچند واسطه مردم و خداست اما خدا حضوری کمرنگتر دارد که مردم بهجای ارتباط با خدا با او مرتبط میشوند.
– همچنین در بعضی متون می بینیم که «بهاء» خود را خدا معرفی میکند. چگونه است؟ مگر در بهاییت خدا وجود ندارد؟
– خدا وجود دارد اما خیلی کمرنگ و حاشیهای است. خدا میتواند همه پیامبران یا خود شخص «بهاء» باشد. فرقی ندارد البته اسم همه پیامبران را میآورند که عوام فریبی است تا قصد اصلی«بهاء» افشا نشود. وقتی میگویند «یا بهاء!» یعنی یا خدا؛ شاید بهخاطر همین است که در نماز سوره توحید را داریم و این فرقهها میخواهند توحید خدا را کناربگذارند درحالیکه زیباترین مسأله اسلام توحید است.
– همانطورکه گفتید بهاییت محصول استعمار است. آیا زبان مشترکی بین بهاییان وجود دارد مثل زبان عبری در بین یهودیان؟
– نه هرگز زبان خاصی نداشتند ولی «بهاء» اشاره کرده که باید خط و زبان مشترک داشته باشند.اما با وجود تلاش های زیادی که سران فرقه کرده اند این اتفاق هنوز نیفتاده است. مقداری روی زبان «اسپرانتو» کارکردند برای یک زبان خود ساخته ولی نتوانستند به نتیجه برسند. فعلا هرکس از بهائی ها در هر جایی که هستند به زبان مادری همانجا صحبت میکنند.
– مشخصه بهاییان چیست تا تشخیص بدهیم یک فرد بهائی است؟
– بهاییان فوق العاده متعصب هستند. آنها از طرف مرکز بهائیت در اسرائیل دستور دارند تا عقاید خود را بدون مخفی کاری اعلام کنند. برای همین به راحتی می توانید بفهمید یک فرد بهائی است یا نه.
مشخصه بهاییان در اصفهان را چه میدانید؟
رئوفی: مشخصه خاصی ندارند بهاییان در کل دنیا فوقالعاده متعصب هستند و به برتریشان بر سایر فرق دینی میبالند و تعصب دارند چون آن را بالاترین و جدیدترین تفکر میدانند؛ به همین خاطر خودشان را برتر تصور میکنند درحالیکه اسلام بالاترین تفکر است زیرا بعد از آن هیچ دین آسمانی نیامده و تمام این فرقهها جعلی و ساختگی هستند.
در گذشته بهاییان مسلمان شدن خود را از طریق روزنامه یا چاپ در جراید اعلام میکردند آیا هنوز این روند وجود دارد؟
رئوفی: بله؛ باید اعلام رسمی کنند چون هویتشان مشخص میشود. آنهایی که اعلام نمیکنند ترسو هستند و نمیخواهند هویتشان روشن شود اگر بخواهند کوچکترین فعالیتی در جامعه داشته باشند باید معلوم شود چه هویتی دارند.
روزنامه خاصی دراین زمینه هست که این افراد در آن اعلام مسلمانی کنند؟
رئوفی: بله؛ روزنامه اطلاعات
چرا روزنامه اطلاعات؟
رئوفی: چون از همان اول روزنامه اطلاعات این اخبار را کار میکرد و از همان زمان عرف شد. حالا هم ابن نوع اخبار در این روزنامه درج می شود.
به طور متوسط چند وقت یکبار آگهی هایی در این روزنامه منتشر می شود؟
رئوفی:چندان مطلع نیستم.
اصلا، چاپ آگهی لازم است؟
رئوفی:اگر اگهی ندهند معلوم نیست که هنوز به آیین جعلی بهاییت هستند یا مسلمان اند، لذا باید اعلام کنند تا از فعالیتهای رسمی در جامعه محروم نشوند.
از قدیم گفته می شد که به بهایی ها شناسنامه داده نمی شود آبا این موضوع صحیح است؟
رئوفی: نه،به هیچ وجه؛ اصلا درشناسنامه مسئله ای به نام "دین” مطرح نیست و از این طریق نمیتوان دین و تفکر کسی را مشخص کرد. اینها فقط شایعات است.
همانطور که می دانید در چند سال گذشته وقتی بحث دین در فرم ثبت نام دانشگاه ها برداشته شد پس از آن از مرکز بهاییت در اسراییل دستور ورود به دانشگاه های ایران صادر شد. وقتی برای سخنرانی به دانشگاه میروید با بهاییها برخورد داشتهاید؟
رئوفی: بله، این افراد معمولا در سخنرانی هایی که در دانشگاه ها داشتم حضور داشته اند. جوسازی کردهاند و خواستهاند با سؤالات بیربط به موضوع، اسلام را به چالش بکشند. البته من دراین جلسات با کارشناسان دینی حاضر میشوم تا آنها این سؤالات را پاسخ دهند. آنها از اواخر دهه پیش دستور دارند با تبلیغات و برنامهسازی تحت عنوان "طرح روحی” اسلام و انقلاب و نظام را به چالش بکشند که اوج آن فتنه ۸۸ بود.
فکر میکنید جمعیت کسانی که بهایی میشوند چقدر است؟
رئوفی: واقعا قابل مقایسه نیست بین کسانی که مسلمان میشوند با تعداد اندکی که به دام بهاییت گرفتار میشوند.
معمولا بین وهابیت و بهاییت شناختی وجود ندارد. به نظر شما چقدر این شناخت لازم است؟
رئوفی: باید این دو فرقه دستساز استعمار را شناخت و به مردم بهخصوص جوانان معرفی کرد تا از ترفندهای آنها مطلع شوند.
مهمترین تشابه و تفاوت این دو فرقه را در چه میدانید؟
رئوفی: استعمار وهابیت را بین اهل سنت ایجاد کرد و بهاییت را بین تشیع بنا نهاد تا هر دو را تخریب و تحریف کند. درواقع برای براندازی اصل اسلام با برنامهریزی، فرقهسازی نموده است. بهاییان خود را زیرشاخه تشیع میدانند که خطری بزرگ برای اسلام و شیعه هستند.
اینها که خودشان با اسلام و تشیع دشمنی دارند؟
رئوفی:بله، میگویند ما به عنوان منتظر امام زمان بودیم وقتی امام ظهورکرد!! (منظور همان باب است) و قیامت شد!!! علیه شیعه برخاستند و به تخریب آن پرداختند. در واقع استعمار از این طریق می خواست اعتقادات زیبای شیعه را مخدوش کند و برای همین بود که بابیت و بهائیت را درست کرد.
فعالیتهای بهاییان در سی ساله گذشته برای براندازی نظام زیاد بوده است مصادیقی از آن را میتوانید نام ببرید؟
رئوفی:قبلا که در کسوت بهاییت بودم دستور براندازی نظام را داشتیم تا مردم را علیه نظام و اعتقادات دینی بشورانیم و تحریک کنیم. امروز هم کم و بیش در میان اخبار و اسناد منتشر شده میشنوم که برای براندازی نظام مقدس اسلامی ایران فعال هستند.
در خانه یک فرد بهایی، چه چیز خاصی وجود دارد تا بتوانیم هویت او را تشحیص دهیم؟
رئوفی: عکس عبدالبها و یا به قول خودشان اسم اعظم!! که قاب میگیرند و بالای اتاق میزنند. اسم اعظم "یا بهاءالابهی” که از القاب بهاست. نمادهای ساختگی و بیمعنایی که برایشان مقدس است.
چرا عکس بهاء را قاب نمیگیرند؟
رئوفی: بها را به خاطر آنکه بزرگنمایی و ماورای انسان بودنش کنند حتی به عنوان خدا هم او را میپرستند. البته هیچ کس عکس بها را ندارد. چون با دیدن عکس از همان اول منزجر میشود که او نه تنها فرقی با عبدالبها ندارد بلکه کریهتر و زشتتر از او هم هست. تنها یک عکس از او میگویند در بیتالعدل است که هرکس برای زیارت برود آن را میبیند .
پس عکس بهاء که در فضای اینترنت منتشر شده، متعلق به او نیست؟
رئوفی:چرا هست اما بهاییان قبول نمیکنند و میگویند آن بهاء نیست درحالیکه خوب میدانند خودش است ولی خودشان را فریب میدهند تا کراهت قیافهاش را باور نکنند.
این قضیه برای "صبح ازل ” که جانشین واقعی باب بوده هم مصداق دارد؟
رئوفی: نه، بهائی ها آنها را منسوخ شده میدانند. با "ازل” از همان اول مخالف بودند. جانشین واقعی "باب”، ”ازل” بود ولی چون داعیه صاحبالزمانی و خدایی دارد بهخاطر همین آنها را ناقضین میدانند و عکسهای ازل را از عمد نشان میدهند تا زشتی صورتش افشا شود درحالیکه خود شخص”باب” را هم نشان نمیدهند چون او را منسوخ شده میدانند و کتابهای او را هم جمع کردهاند تا حماقت "باب” بر مردم افشا نشود و رسوایشان نکند.
روحی ماکسول زن انگلیسی "شوقی افندی” (رئیس فرقه بهائیت بعد ازعبدالبها) کسی بود که بیتالعدل (مرکز بهائیت در اسرائیل) را به راه انداخت. او در واقع در بهائیت کودتایی برپا کرد و حتی شوهرش "شوقی افندی” نوه عبدالبها را با چای مسموم کرد و کشت. چرا این مسأله روی دیدگاه بهاییت اثر نگذاشته؟
رئوفی: سران بهائیت در مورد این مسایل پنهانکاری میکنند و نمیگذارند بر عوام بهایی افشا شود. کسی اطلاعی ندارد چه برسد به اثرگذاری. بنابراین عموم بهائی ها از عملکرد زن شوقی مطلع نیستند درصورتیکه بهراحتی میشود ثابت کرد، اینها چگونه افرادی بودند و از طریق نوشتهها و عهدنامهها و مطالبشان مسایل را افشا نمود.
در خاطرات "صبحی” (کاتب مخصوص عبدالبها) که بعدا شیعه شد و پدر قصهگویی ایران در رادیو هم است میبینیم بعد از شیعه شدن او صادق هدایت با وی به دشمنی بر می خیزد. به نظر شما علت این دشمنی چیست؟ آیا هدایت با بهائیت ارتباطی داشته؟
رئوفی: بهاییها و کمونیستها تقریبا در یک خط هستند چون مسیرشان و فکرشان یکی است و به همین دلیل با هم رابطه خوبی دارند. وقتی "صبحی” هنوز اعلام نکرده بود که مسلمان شده و کتابهایی علیه بهاییت ننوشته بود با صادق هدایت رابطه دوستی داشت اما به محض اعلام برائت از بهاییت و مسلمانی، این دوستی به دشمنی عمیق مبدل شد چون صادق هدایت کمونیست بود و مسلمان شدن "صبحی” مخالف هدف مشترکشان است.
به نظر شما شیرین عبادی که در زمان طاغوت برای اولین بار کرسی قضاوت را گرفت و بعد از انقلاب به خاطر حمایت از بهاییان جایزه صلح نوبل دریافت کرد یک بهایی است؟
رئوفی: دخترش بهایی شده دامادش هم بهایی است. پس چنین فردی اگر هم بهایی نباشد آنها را قبول دارد زیرا بهایی ها به غیر خودی همسر نمیدهند. البته این باز بستگی دارد که فرد تا چه اندازه به بهاییت وابستگی و تعلقخاطر دارد. فکر میکنم خودش دست نشانده بهاییت و استعمار است.
اولین وزیر زن در کشور "فرخ روپارسا” یک بهایی بود که بعد از انقلاب به دلیل به فساد کشاندن دختران شیعه اعدام شد نظر شما درباره او چیست؟
رئوفی: او هم مثل همه بهاییان متعهد به دستورات و اهداف شوم بهاییت بود که در زمان طاغوت به دربار نفوذ داشتند. متأسفانه در آن زمان تعداد این افراد که مناصب مهم حکومتی را بر عهده داشتند کم نبود به طوری که برخی می گفتند شاه کشور را کلا به دست بهائی ها داده است.
نماز بهاییان چگونه است؟
آنها سه نماز کوچک، بزرگ و متوسط دارند. یکی از آنها به اختیار فرد انتخاب میشود که در طول روز میخواند. نماز کوچک دقیقا ساعت ۱۲ ظهر است که کوتاه است و رو به قبله بهاییان یعنی مقبره بهاء خوانده میشود. زمانیکه بهاء در قید حیات بود میگفت: «رو به من نماز بخوانید!!» این برای بهاییان عجیب بود بعدها متوجه شدند او هرجا به نفع اش است نماز میخواند مثلا در بغداد مثل سنیها نماز میخواند و خود را سنی نشان میداد؛ کاملا ریاکارانه. و شاخصترین مشخصه بهاییان بعد از تعصب، همین فریبکاری و ریا است. نماز متوسط، صبح و ظهر و عصر خوانده میشود و با قنوت و رکوع و سجود به زبان عربی راز و نیاز میکنند. ولی منظور «راز و نیاز با بها است». نماز بزرگ از باب بهجا مانده که بیشتر بهاییان نماز بزرگ را میخوانند چون تأکید شده بخوانند. خود بهاء نمازی ندارد، وقتی از او میپرسند چرا نماز نداری؟ میگفت نماز آورده بودم که از طرف خدا بود ولی از من دزدیده شد!! و الآن در دست دزدان اسیر است، مثل یوسف در چاه گرفتار شده است. برای همین نماز باب را بخوانید؛ هرچند باب از نظر آنها منسوخ شده و کتابهایش را به دریا ریختهاند اما نمازش را میخوانند که این هم در جای خودش عجیب است و جای تأمل دارد.
نماز خواندن بهاییان اجباری است؟
رئوفی: بیشتر جوانان بهائی اصلا نماز نمیخوانند، چون به مسایل معنوی و ارزشی اهمیت نمیدهند. در بهائیت چون فرقه ای استعماری است بیشتر مسایل تشکیلاتی اجباری و مهم است تا نمازخواندن.
اگر یکی از دوستان، بهایی شود چگونه این مسأله را متوجه شویم؟
رئوفی: اعتقادات یک فرد بهایی او را رسوا میکند زیرا بهاییان باید اقرار کنند و صریحا بگویند که بهائی هستند.
نمیترسند که از جامعه طرد شوند؟
رئوفی: نه دستورات و مفاهیم بهاییت بهگونهای است که فرد بهایی را جسور میکند تا با افتخار به بهاییت خود اقرار کند. آنها جسارت را به پیروان خود آموزش میدهند؛ بهخاطر ثواب تحریک میشوند که اعلام کنند.
با تشکر از اینکه اطلاعات خوبی در مورد این فرقه ساختگی استعمار به ما دادید.
رئوفی: من هم از شما سپاسگذارم امیدوارم جوانان و مسلمانان ایرانی با حقیقت اسلام بیش از پیش آشنا شوند و قدر این نعمت بزرگ را بدانند، نعمتی که من برای رسیدن به آن سالها تحقیق نمودم و سختیها و رنجهای زیادی را به جان خریدم. گاه ناراحت میشوم وقتی میبینم برخی از جوانان به دلیل نا آگاهی نسبت به اسلام به دام فرقهها و نحلههای منحرف میافتند. امیدوارم این گفتوگو در شناخت این نعمت عظیم مؤثر واقع شود و خوانندگان، خود در نتشر اسلام و حقایق آن تلاش کنند.