وی در این نشست گفت: مقصود از عصر جدید مدرنیته نیست. فرقه های عرفانی مربوط به سال ۱۹۷۰ به بعد معروف به فرقه های عصر جدید هستند که به آن عصر آکواریوس گفته می شود که به معنی سیالیت و نسبی شدن اخلاق است. در دهه ۱۹۸۰ بیش از ۸۰۰۰ فقه عرفانی در آمریکا وجود داشته است. گاهی می بینید که از لفظ عرفان بی خدایی استفاده می کنند که قابل توجه است.این دست بحث ها مربوط به مسایل سیاسی نیست. متأسفانه در جامعه ما این دست مسایل سیاست زده، مبتذل و عوام زده شده است. در صورتی که بسیار عمیق و جدی است و جای مطالعه دارد. این شرایط منجر به این شده است که علما و متفکران حقیقی رغبت ورود به این عرصه را نداشته باشند. در حالی که این گونه جریان های عرفانی امروز در جامعه ما نیز در حال شکل گیری است. متأسفانه در این بین عرفان اسلامی به صورت دقیق و جذاب ارائه نمی شود.
این محقق حوزه دین افزود: یکی از ویژگی های این فرقه ها این است که آموزه های عرفانی را از ادیان مختلف گرفته اند و با هم مخلوط کرده اند و یک توده و انباشتی بی نظم و بی هدف درست کرده اند. به خصوص از ادیان شرقی تأثیر گرفته اند. از نجوم قدیم، کف بینی و طالع بینی، احضار روح، تکنیک های روانشناختی، تکنیک های یوگا، طب سنتی و ... استفاده کرده اند و معجونی از فرقه های جدید را به وجود آورده اند. هدف غایی و نهایی این فرقه ها فقط لذت است. لذت از هر راهی و به هر طریقی بدون هیچ گونه خط قرمزی.
همتی ادامه داد: موسیقی هیجانی جدید نیز در این فرقه ها جایگاه بسیار ویژه ای دارد. ماند راک اند رول، موسیقی بیتل ها، نوع خاصی از گیتارهای برقی که در کارهای مایکل جکسون یا الویس پریسلی دیده اید. موسیقی بسیار هیجانی و بسیار گوش خراش. سبک پوشش خاص و نامتعارف که سعی دارند به این شیوه خود را متمایز کنند و نشان دهند متفاوت هستند. مثلاً همین لباس های پاره که در جامعه خودمان نیز رایج شده است. رفتارهای نامتعارف و خلاف عرف، زبان و اصطلاحات منحصر به فرد نیز از خصوصیات این هاست.
وی در ادامه گفت: خانه های تیمی یکی دیگر از ویژگی های این هاست. افراد باید از خانواده خود جدا شوند. برای هر گروه یک رهبر کاریزماتیک نیز وجود دارد که سر سپاری مطلق نسبت به او باید وجود داشته باشد. جالب اینجاست که این ها می خواستند از اتوریته و مناسک و مقامات دین خارج شوند اما گرفتار همین شده اند. به خاطر سوء استفاده های فراوان رهبران شان، شکایات متعدد و پرونده های متعدد قضایی شکل گرفته است. خیلی راحت کسی که بخواهد سرپیچی کند را حذف فیزیکی می کنند. استفاده از انواع داروهای مخدر که آگاهی را به طور کامل تغییر می دهد مانند قرص های اکس، شیشه، کراک، ماری جانا و سیگارهایی که حالت خلسه ایجاد می کند در این گروه ها بسیار رایج است. یک وحدت وجود عامیانه غیر مستدل به نام پانتئیسم قائل هستند که با وحدت وجود حقیقی و مستدل تفاوت دارد. شیطان را مظهر سرخوشی و فارغ بالی می دانند و سمبل اصلی شان است. آمیختگی آموزه های شان با علوم غریبه نیز قابل توجه است.
همایون همتی در ادامه عنوان کرد: بنیان گذار این فرقه های عصر جدید ۴ نفر هستند. یعنی تمام این فرقه ها به نوعی از این ۴ نفر تغذیه شده اند و نام این ها را زیاد می برند. نفر اول خانم هِلِنا بلاواتسکی است که بنیان گذار انجمن تِئوسوفی است که ترجمه آن می شود حکمت الهی. متأسفانه آقای نصر حکمت متعالیه ملاصدرا را با این لفظ ترجمه کرده است که غلط و گمراه کننده است. بلاواتسکی اصالتاً اهل روسیه است. در ۱۶ سالگی دچار تغییر درونی می شود و شروع به مطالعه کتاب های پدر بزرگش می کند. برای این که کاملاً از خانواده مستقل بشود یک ازدواج ساختگی انجام داد و با همسرش فرار کرد. این که گفتیم جدا شدن و فرار از خانواده در این فرقه ها بسایر مهم است را دقت کنید. بعد از مدتی از همسرش هم فرار کرد و پیش برخی از بستگانش برگشت. به صومعه ها می رفت و مدت ها تمرین سکوت می کرد حتی کتابی دارد با عنوان صدای سکوت. به کشورهای مختلف سفر کرده و با بسیاری از متفکران مرتبط بوده به ویژه متفکرین بودایی، هندی، یونانی و ... . چند انجمن در کشورهای مختلف به وجود آورد. بسیاری از هنرمندان مجذوب و علاقه مند او شدند.
وی در ادامه گفت: نفر دوم آقای ایمانوئل سوئیدن برگ است که یکی از فرقه های اصلی جدید نام خود را از این فرد گرفته: سوئیدن برگیانیسم. بیش از ۳۰ جلد تألیف دارد که تماماً راجع به عوالم دیگر و عوالم برزخی است. مسیحی فیلسوف و دانشمند الهیات بود و اهل سوئد بود. بهره هوشی او ۲۰۵ بوده است که عجیب است. تا ۵۴ سالگی ریاضی دان و مهندس معروف بوده است بعد از آن اعلام کرد که رؤیاهایی را دیده که در آن رؤیاها عوالم دیگر را مشاهده کرده است.
همتی افزود: نفر سوم آقای گئورگ گورجیف است که چند کتاب از او به فارسی نیز ترجمه شده و روانشناسان و روانپزشکان به این فرد خیلی توجه دارند. اصالتاً روسی است و در فرانسه می میرد. او را عارف می دانستند که آموزه اصلی او روی خود کار کردن است. یک آئین جدید به وجود آورد که رقیبی برای مسیحیت بود. به موسیقی خیلی علاقه داشت که سبک خاصی در موسیقی و رقص دارد. نویسنده های زیادی تحت تأثیر او قرار گرفتند. به خانقاه فرقه مولویه در ترکیه رفت و با آن ها ارتباط برقرار کرد. با تصوف آشنا بود.
وی در ادامه گفت: نفر چهارم نیز فرانس مِسمِر است که کاشف نظریه معروف مغناطیس حیوانی است. در طب تحصیل کرد ولی به جای طبابت تمام وقتش را صرف مطالعه روش های جدید معالجه کرد و موفق شد هیپنوتیزم را برای معالجه به وجود بیاورد. حکومت اتریش او را به جرم جادوگری اخراج کرد که به فرانسه رفت و در آن جا شهرت و موفقیت کسب کرد. به قدری قدرت هیپنوتیزم داشت که در یک جلسه بیمار را معالجه می کرد. شبیه به روش هومیوپاتی که امروز در ایران نیز رواج پیدا کرده که البته برخی از آن ها شیاد از آب درآمدند و دستگیر شدند.
همتی در ادامه اظهار داشت: فرقه های عرفانی جدید فقط به تئوری نمی پردازند. مثلاً فروشگاه های متعددی را راه انداخته اند و سمبل ها و وسایل گوناگونی را تولید کرده اند. نمایشگاه های متعدد، کتاب فروشی های مخصوص، شهرک ها، خانه های تیمی، سازمان ها، مراکز موسیقی و ... مخصوص به خود دارند. از عناوینی که این ها برای گروه های خود انتخاب کرده اند می توان به این مفاهیم اشاره کرد:نئوپاگانیسم (کفر جدید)، معبد مردم، دروازه خورشید، شیر قرمز، حافظان عهد، فرزندان یَهُوَ، جادوی جدید، کلیسای اتحاد، علم جدید، گواهان یَهُوَ، ساینتولوژی، اِک اَند کار، باطن گرایی، عرفان مبتنی بر قانون جذب، عرفان حلقه، فرا علم، کریستال درمانی و ...
این استاد دانشگاه افزود: نکته مهم در این عرفان ها این است که در بطن جوامع غربی و مسیحی روییده اند اما از عرفان های هندی و یهودی (کابالیسم) بسیار تأثیر گرفته اند. ۲۱ عقیده مشترک این ها را من استخراج کرده ام که به این شرح است:
به جای خدا به انرژی معتقدند که از فیزیک گرفته اند. که همه جا هست و به همه انرژی می دهد.
عقیده به موجوات آسمانی و روحانی و راهنمایی گرفتن از آن ها
عقیده به قانون کَرمه و تناسخ
درس آموختن بر روی زمین و به وسیله عشق. که منظور عشق جنسی و کاملاً آزاد است که هر لحظه می تواند از فردی به فرد دیگر تعییر کند.
عقیده به این که مرگ پایان نیست.
عقیده به تکامل داروین و فیزیک کوانتوم
عقیده به شهودگرایی به جای عقل گرایی
گوهر عرفانی ادیان مهم است، اما عقاید ادیان مهم نیست.
معنویت زنانه و ایجاد رنسانس زن مداری
اهمیت تمدن های باستانی و کشف بقایا و یافته های آن ها
هر چیزی در پیرامون دارای یک معنای معنوی (به معنای سری) است
اهمیت نیروهای نهفته ذهن و رؤیاها و تجارب شخصی
مراقبه، یوگا و گیاه خواری و تأثیر غذاها
کتاب مقدس حاوی بعضی از حقایق است نه همه حقایق.
عیسی(ع) نیز یکی از خداهای هندو است.
داشتن رابطه جنسی با دیگران موجب رشد و آسایش ما می شود.
انرژی دادن به دیگران و کسب انرژی از دیگران
عشق جنسی ورزیدن به همه بدون هیچ حد و مرزی
توسل به زبان طبیعت و علم اعداد که در عرفان کابالا و گنوسی وجود دارد.
آموختن از دیگران و قدرت دادن به آن ها
تقدیر ما در ارتباطات با دیگران و در صورت لزوم در تناسخ های بعدی ماست.
همتی در پایان گفت: تفکرات این گروه ها خیلی گسترده است که در یک سخنرانی نمی توان به آن پرداخت. این مباحث باید تدریس شود و مقاله به مقاله این ها باید نقد و ارزیابی شود. در این فرقه ها فقط لذت نفس هدف است که برخی به آن ورم و آماس کردن نفس گفته اند. فقط به لذت خود و جسم خود توجه دارند. دچار یک اوتیسم شبه عرفانی هستند. یعنی در خود ماندگی و عقب ماندگی به خیال رسیدن به عرفان. که این ها با عرفان دینی و حتی عرفان های گذشته تاریخ کاملاً منتاقض است./مهر