به گزارش فرقه نیوز؛ تصّور محدودّیت برای
خداوند محال است و وجود او نامحدود میباشد. بنابراین، تجلّیات او نیز باید نامحدود باشد. در
نتیجه، جهان هستی نامحدود است.[1]
محمد علی طاهری رهبر فرقه حلقه در این اصل به اثبات نامحدود بودن جهان هستی
پرداخته است. دلیل وی این است که: خداوند نامحدود است به همین جهت، تجلّیات او نیز
باید نامحدود باشد. زیرا از موجود نامحدود جز نامحدود صادر نمی شود.
نکته اول: تفاوت نامحدود بودن مخلوقات و نامحدود بودن خداوند
به گزارش فرقه نیوز_ بیشک وقتی کسی تعبیر «نامحدود» را به کار میبرد ابتدا باید تصور روشنی از «محدود» داشته باشد تا معلوم میشود که با تعبیر «نامحدود» چگونه محدودیتی را نفی میکند؛ در غیر این صورت، تعبیر نامحدود، تعبیری مبهم و نام معلوم خواهد بود. معمولا در عرف مردم، محدودیت، درباره مکان و زمان و عدد به کار میرود به این معنا که به چیزی «محدود» گفته میشود که زمان معین یا مکان مشخص و یا عدد معینی داشته باشد؛ مثلاً مسجد، مکانی است مشخص، روز جمعه، زمانی است معین و عدد پنجاه عددی است معین. در عرف، درباره این موارد میتوان تعبیر «محدود» را به کار برد. در سخن فلاسفه، اضافه بر آن سه مورد، به «چیزی که وجودش، محدود است» یعنی وجودش، معلول وجود دیگری است نیز محدود گفته میشود. مخلوقات و موجودات عالم هستی هرکدام، محدودند؛ زیرا آفریده یک آفریننده هستند.محدودیت وجود، « ماهیّت » و «چیستی» نام دارد. همه موجوداتی که آفریده خدا هستند دارای ماهیّتاند؛ بنابراین ما چهار گونه محدود داریم: محدود زمانی، محدود مکانی، محدود عددی، محدود وجودی (که همان موجود ماهوی است). حال که «محدود» چهار گونه است، «نامحدود» نیز چهار گونه خواهد بود: نامحدود مکانی، نامحدود زمانی، نامحدود عددی، نامحدود وجودی.نامحدود مکانی به چیزی گفته میشود که مکان، عین وجود آن است؛ (یعنی مکانی وجود ندارد که او در آن، وجود نداشته باشد)، نامحدود زمانی هم آن چیزی است که زمان، عین وجود آن است (یعنی زمانی وجود ندارد که او در آن، وجود نداشته باشد) و نامحدود عددی، آن چیزی است که شمارش آن پایان نمیپذیرد. مثالی که برای نامحدود زمانی و نامحدود مکانی و نامحدود عددی میتوان در نظر گرفت، فقط مجموع عالم است. مجموع عالم، عین زمان و عین مکان و بیشمار موجودات است.[2]
اما نامحدود وجودی چیست؟ نامحدود وجودی چیزی است که عین وجود است، وجود خالص است، هیچگونه محدودیت وجودی ندارد؛ ماهیّت ندارد و هیچ محدودیت وجودی، قابل فرض برای آن نیست. نه عین زمان است، نه عین مکان، نه قابلشمارش و نه عین هیچیک از حالات و دگرگونیها. این موجود نامحدود فقط خداست.[3]
نتیجه این که: وقتی گفته میشود خدا نامحدود است معنایش این است که وجودش نامحدود است و معنای نامحدود بودن در وجود این است که هیچ محدودیتی (ازجمله مکان و زمان و عدد و ماهیّت) برای آن قابل فرض نیست. اگر گفته میشود او زمان ندارد، مکان ندارد و ماهیّت ندارد به این معناست که اصلاً زمان و مکان و ماهیّت برای او نمیتوان فرض کرد. پس او از حوزه زمان و مکان و اعداد بیرون است. او از حوزه ممکنات (موجودات ماهوی) بیرون است. بلکه احاطه وجودی بر ممکنات دارد. اما وقتی گفته میشود مجموع عالم، نامحدود زمانی یا نامحدود مکانی یا نامحدود عددی است یعنی مکان و زمان، و عدد عین عالم است. از احکام جداییناپذیر عالم است. اساساً زمان، از این جهان ناشی میشود و مکان نیز از این جهان درست میشود.[4]
آقای طاهری از نامحدود بودن خدا به نامحدود بودن عالم رسیده است. سؤال این است که از کدام نامحدود به کدام نامحدود پی بردهاید؟ نامحدود بودن خداوند وجودی است در حالی که مخلوقات به هیچ عنوان نامحدود وجودی نیستند.
نکته دوم این که: وجود دو نامحدود در کنار هم محال است
وقتی می گوییم نامحدود یعنی نمی توان برای او جایی را زمانی را و عددی را فرض کرد که در آن نباشد. بنابراین مجالی برای نامحدود دیگری وجود ندارد. یا باید تعریف نامحدود را تغییر دهیم یا باید عدد دو را کنار گذاشته به عدد یک رضایت دهیم.
آقای طاهری با یک عوام فریبی بسیار زیرکانه تلاش کرده است با کمک استدلال منطقی آن هم از نوع ناقص آن، مخاطب را مجاب به پذیرش فرضیه خود کند. او در استدلال خود حد، وسط را تکرار نکرده تا بتواند مخاطب را به اشتباه انداخته و او را قانع کند.
نکته سوم این که: عوالم و جهان های قبل از تولد و پس از مرگ با این دنیا متفاوت هستند
به قول عرفا دنیا انتهای نزول از عالم ملکوت است و ابتدای رفتن به سمت عالم ملکوت بنابراین در این آمد و شد عوالمی وجود دارد که می توان به عالم ملکوت، عالم جنین، عالم دنیا، عالم برزخ، عالم قیامت و عالم بهشت و جهنم اشاره کرد. حال با این وجود آیا مراد آقای طاهری از جهان هستی عالم دنیاست یا دیگر عوالم را نیز شامل می شود؟ اگر شامل شود باید عالم برزخ با عالم دنیا یکی باشد در حالی که بر اساس آیات و روایات، یکی نیست و دو عالمِ جداست. و اگر شامل نشود باز نامحدود بودن امکان محالی است چرا که جهان هستی اگر نامحدود باشد باید جهان پس از مرگ را هم شامل شود. این درحالی است که ظرف عالم دنیا با عالم برزخ متفاوت بوده چه به لحاظ زمانی و چه مکانی.
لازم به ذکر است که ابدیت به معنای نامحدود بودن نیست.