گفتم از ما سئوال کردند در مورد مسلک صوفیه و من گفتم مسلک باطلی است و پای سخن خودم هستم.
آنها گفتند اگر برویم قم و یکی از مراجع این آئین صوفی را باطل اعلام کند، بر میگردیم.
من هم آنها را نزد آیت الله العظمی مرعشی نجفی بردم و ماجرا را بازگو کردم.
ایشان بر سخن من صحّه گذاشتند و فرمودند هرمذهبی به جز امامیه اثنی عشری باطل است.
صوفیان پرسیدند ما وردی داریم که هرروز صبح میخوانیم تا نام علی علیه السلام در قلب ما نقش بندد، این را چه کنیم؟
من به آنها گفتم که مفاتیح الجنان و نهج البلاغه بخوانید.
بعد گفتند ما بر میگردیم. اما ما زن و فرزند و خانواده داریم آنها با ما مخالفت میکنند، پس شما یک سفر به آران بیائید و اینها را بگوئید که یک مرجع تقلید اینگونه گفته است.
اینها به آران برگشتند. اما از ساواک آمدند بنده را به جهت سخنانی که علیه صوفیه در آران گفته بودم، دو ماه به تهران برده و در قزل قلعه زندانی کردند!