فرقه نیوز- بخش عرفان های نوظهور، موجودات غیر ارگانیک عنوانی است که آقای محمدعلی طاهری رهبر جریان انحرافی حلقه از آن زیاد استفاده می کند او این نام را جایگزین عنوان جن کرده است. جن نامی است که بسیاری از مردم از آن هراس دارند و هرگاه سخن از جن می شود بر اساس باوری غلط و قدیمی، لرزه بر اندامشان می افتد. همین عاملی شده تا طاهری برای حل این مشکل عنوان جن را به موجودات غیر ارگانیک تغییر دهد زیرا کار او با جن است و از طریق همین موجودات عمل کرده و دست به درمان می زند.
جن یکی از مهمترین ابزار جریان انحرافی حلقه است که همه جا به کار می آید. اما واژه جن مخاطبان را فراری می دهد. چاره کار تغییر عنوان است. آقای طاهری کتابی با عنوان موجودات غیر ارگانیک به رشته تحریر درآورده و تلاش کرده است چهره جن را خوب جلوه دهد. او در این کتاب فقط ادعا کرده و هیچ مدرکی بر سخنان خود ارائه نمی کند.
طاهری در این کتاب موجودات غیر ارگانیکش را در دو گروه عمده با عنوان «جن» و «کالبد ذهنی» تقسیم می کند گروه اول را گروه A و گروه دوم را گروه B می نامد. او در این کتاب ادعا می کند که بسیاری از مشکلات و بیماری های مردم حاصل مداخله این موجودات در امور بیرونی(اجتماعی) و درونی( فعالیت های مدیریت سلول و بدن، جهان بینی و تصمیم گیری های فردی) زندگی آن ها ناشی می شود. برهمین اساس در این کتاب موجودات غیر ارگانیک را معرفی کرده تا مردم از آنها اطلاع پیدا کنند و بتوانند از خود مراقبت نمایند.
آقای طاهری در ابتدای کتاب از در عوام فریبی وارد شده و با یک توجیه غیر منطقی تلاش کرده است به مخاطب خود بقبولاند که این موجودات در انسان رسوخ کرده زندگی او را تحت تأثیر قرار می دهند. در حالی که ورود جن به زندگی انسان هیچ گاه بدون اجازه افراد امکان پذیر نمی باشد زیرا جن نه می تواند بدون اجازه وارد زندگی کسی شود و نه از جانب خداوند اجازه چنین کاری را دارد. جن به خودی خود هیچ مداخله ای در زندگی افراد ندارد و اساسا به دنبال چنین کاری نیست. جن دنیای خودش را دارد و بر اساس هدف خلقتش روزگار می گذراند. این انسان ها هستند که به دنبال اجنه راه می افتند و تصور می کنند خلاء هایی که خود در زندگی شان ایجاد کرده اند را می توانند با ارتباط با اجنه پر کنند. که البته این یک تصور غلطی است.
نکته دیگری که لازم است آقای طاهری بدان توجه کند، این است که جن نمی تواند در بدن انسان رسوخ کند. او جسم است و انسان نیز جسم، چگونه دو جسم می توانند در هم ادغام شوند. اگر جن وارد جسم انسان شود، کجا قرار می گیرد؟ و تکلیف روح انسان چه می شود؟ دو جسم اگر یکی شوند، این همانی اتفاق می افتد و این محال است. جن در درون انسان رسوخ نمی کند اما می تواند در او تأثیر بگذارد، به او آسیب جسمی بزند، در تصمیم گیری های او دخالت کند.
آقای طاهری در بخش اول کتاب خود به بررسی موجودات غیرارگانیک گروه «A» می پردازد و شیطان را جزء این گروه قرار می دهد. او معتقد است که جنیان که شیطان هم جزء آنهاست، گروهی از کارگزاران الهی هستند که هریک می توانند بر اساس اختیار خود، مأموریت ویژه ای را در نظام هستی بر عده گیرند و به انجام رسانند. بنابراین می توان گفت که آنها همچون ملائک در نظام هستی نقش و مأموریتی معین دارند و یکی از عوامل پختگی و آزمایش انسان هستند که در این مأموریت ایفای نقش می کنند.
در این بخش آقای طاهری شیطان را جزء کارگزاران الهی معرفی می کند و به او مأموریتی آزمایش انسان می دهد و به گونه ای این موضوع را مطرح می کند که مخاطب عام، متوجه انحراف بحث نمی شود و می پذیرد که وجود شیطان برای آزمایش انسان لازم است، در نتیجه نمی توان شیطان را موجود رجیم شده از درگاه خداوند دانست. این نیز یکی دیگر از ترفندهای عوام فریبانه طاهری است. زیرا شیطان بر اساس نص صریح قرآن موجودی پلید و رجیم شده از درگاه خداوند است (فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ (نحل/98) چنین موجودی چگونه می تواند کارگزار الهی باشد؟
نکته دیگر این است که جن مانند انسان مورد خطاب خداوند قرار گرفته و هدف از خلقتش عبادت است. (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/56) و در مرتبه ای پایین تر از انسان [1]قرار دارد، با این وجود چگونه می تواند عامل آزمایش انسان باشد؟ جن چگونه انسان را پخته و آزمایش می کند؟ او خود نیاز به آزمایش دارد. جن در هیچ جای منابع دینی و قرآنی به عنوان کارگزار خداوند معرفی نشده است. بنابراین ادعای آقای طاهری مبنی بر این که جن و شیطان کارگزاران خداوند هستند، ادعای بی اساس و دروغی بیش نیست.
آقای طاهری شیطان را از مرحله جن بودن بالاتر برده و او را در ضمره ملائکه قرار داده است. او در این کتاب می نویسد: «ابلیس به عنوان کارگزاری که بر اساس طرحی از پیش تعیین شده، مأموریت خود را انجام داده، در گروه ملائک جای می گیرد.»
در این فراز طاهری بار دیگر بر خلاف نص صریح قرآن سخنی به میان آورده است. شیطان در نگاه قرآن، جن است (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ)[2] اما طاهری او را ملک خوانده است. نکته دیگر در همین فراز این که چگونه خداوند به شیطان مأموریتی از پیش تعیین شده می دهد اما او را فاسق می خواند که از امر پروردگارش سرتابانده است؟
آقای طاهری برای این که گفته خود را توجیه کند چنین استدلال می کند:
«آفرینش بر اساس طرحی دقیق و حساب شده ای است که به وسیله ملائک تحقق می یابد. هر یک از این کارگزاران الهی در چرخه جهان دو قطبی! مأموریت مشخصی دارند که در حرکت رو به بالا در این چرخه یکی پس از دیگری پایان می پذیرد. در میان این کارگزاران تنها ابلیس است که مأموریت او تا پایان این چرخه ادامه دارد و به عبارت دیگر تا رسیدن به سرانجام این چرخه، سر به سجده بر آدم فرود نمی آورد. با توجه به این نکته مهم نمی توان این سجده نکردن را خارج از طرحی الهی دانست.»[3]
در این فراز چند نکته قابل تأمل است؛ یکی آن که طاهری ادعا می کند آفرینش به وسیله ملائک اتفاق می افتد، که تصوری باطل و انحرافی است، آفرینش فقط مخصوص خداوند است و تنها از عهده او بر می آید. ملائک در آفرینش هیچ دخالتی و چنین قدرتی نیز ندارند.
نکته دیگر این که طاهری جهان را دو قطبی کرده و نقش ملائک در ایجاد این جهان دو قطبی را پررنگ جلوه داده است. در صورتی که جهان دو قطبی مفهومی بی معناست و اساسا چنین چیزی واقعیت بیرونی ندارد. بلکه جهان دارای یک قطب مطلق بوده و آن خداوند است و دیگر موجودات به عنوان مخلوقات او، و بر اساس اختیار یا در مسیر خداوند حرکت می کنند یا نمی کنند. شیطان نیز به عنوان یک مخلوق و بر اساس اختیاری که دارد عمل می کند. این ارتباطی با جهان دو قطبی ندارد. تصور آقای طاهری این است که شیطان قطب دیگر عالم را ایجاد کرده و قدرتی در کنار قدرت خداوند است که ایفای نقش می کند. و بر اساس مأموریتی که دارد عمل می کند. طاهری تلاش می کند سجده نکرده شیطان را توجیه کرده او را از خطایی که کرده تبرئه کند. و این البته تلاشی در مقابل قرآن است. او سعی دارد عمل شیطان که خداوند در قرآن آن را تقبیح کرده را نه تنها غیر منکر جلوه دهد بلکه او را تنها موحد عالم معرفی کند.