محمدعلی طاهری رئیس فرقه ضاله حلقه از ابتدای سال 90 به جرم توهین به مقدسات، دخالت در امور درمانی، تحصیل مال نامشروع و جعل عنوان به پنج سال حبس، 900 میلیون تومان جریمه نقدی و 74 ضربه شلاق محکوم شده است، فعالیت اصلی این فرقه کاذب در قالب دورههای آموزشی از اواخر دهه 70 توسعه یافت، در این جلسات به افراد این گونه القا میشد که علت برخی بیماریها رسوخ اجنه یا ارواح سرگردان در کالبد افراد است و طاهری میتواند با خارج کردن آنها با عنوان تشعشع دفاعی سلامتی را به افراد بر می گرداند،
پس از مدتی با افزایش آسیبهای روحی ـ روانی در اثر تلقینات عرفان حلقه و فروپاشی برخی از خانوادههای آسیب دیدگان، محمدعلی طاهری بازداشت و پس از برگزاری دادگاه، محکوم شد و برای تحمل پنج سال حبس از سال 90 به زندان افتاد، در این مدت برخی از شبکههای بیگانه از او به عنوان یک دانشمند ایرانی و گاهی زندانی سیاسی یا عقیدتی یاد کردند!
یکی از ترفندهای بنیانگذار عرفان دروغین حلقه (محمدعلی طاهری) برای موجه نشان دادن آموزههای انحرافی خود، استفاده از آیات قرآن است، او با زیرکی برای جذب مخاطب مسلمان خود، آیات قرآن را دستاویز قرار داده و با تفسیرهای غلط قصد دارد عقاید انحرافی خود را با کلام الهی تأیید کند و در این زمینه دست به انتشار کتاب با عناوینی نظیر عرفان کیهانی (حلقه)، انسان از منظری دیگر، بینش انسان، انسان و معرفت، چند مقاله، موجودات غیر ارگانیک و … زد که در این کتابها به وضوح تفکرات انحرافی وی به چشم میخورد.
به منظور آشنایی بیشتر با تفکرات رئیس عرفان دروغین حلقه و توهینهایی که وی علیه اسلام، قرآن و اهل بیت(ع) روا داشته است، میزگردی را با حضور حجج اسلام محمودرضا قاسمی و محمدرضا انهاری از اساتید حوزه علمیه و کارشناس عرفانهای نوپدید و اسماعیل منصوری لاریجانی محقق و استاد دانشگاه در خبرگزاری فارس برگزار کردیم که مشروح آن در ادامه میآید:
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930926000804#sthash.n1PngIQn.dpuf
به گزارش فرقه نیوز، محمدعلی طاهری رئیس فرقه ضاله حلقه از ابتدای سال 90 به جرم توهین به مقدسات، دخالت در امور درمانی، تحصیل مال نامشروع و جعل عنوان به پنج سال حبس، 900 میلیون تومان جریمه نقدی و 74 ضربه شلاق محکوم شده است، فعالیت اصلی این فرقه کاذب در قالب دورههای آموزشی از اواخر دهه 70 توسعه یافت، در این جلسات به افراد این گونه القا میشد که علت برخی بیماریها رسوخ اجنه یا ارواح سرگردان در کالبد افراد است و طاهری میتواند با خارج کردن آنها با عنوان تشعشع دفاعی سلامتی را به افراد بر می گرداند،
پس از مدتی با افزایش آسیبهای روحی ـ روانی در اثر تلقینات عرفان حلقه و فروپاشی برخی از خانوادههای آسیب دیدگان، محمدعلی طاهری بازداشت و پس از برگزاری دادگاه، محکوم شد و برای تحمل پنج سال حبس از سال 90 به زندان افتاد، در این مدت برخی از شبکههای بیگانه از او به عنوان یک دانشمند ایرانی و گاهی زندانی سیاسی یا عقیدتی یاد کردند!
یکی از ترفندهای بنیانگذار عرفان دروغین حلقه (محمدعلی طاهری) برای موجه نشان دادن آموزههای انحرافی خود، استفاده از آیات قرآن است، او با زیرکی برای جذب مخاطب مسلمان خود، آیات قرآن را دستاویز قرار داده و با تفسیرهای غلط قصد دارد عقاید انحرافی خود را با کلام الهی تأیید کند و در این زمینه دست به انتشار کتاب با عناوینی نظیر عرفان کیهانی (حلقه)، انسان از منظری دیگر، بینش انسان، انسان و معرفت، چند مقاله، موجودات غیر ارگانیک و … زد که در این کتابها به وضوح تفکرات انحرافی وی به چشم میخورد.
به منظور آشنایی بیشتر با تفکرات رئیس عرفان دروغین حلقه و توهینهایی که وی علیه اسلام، قرآن و اهل بیت(ع) روا داشته است، میزگردی را با حضور حجج اسلام محمودرضا قاسمی و محمدرضا انهاری از اساتید حوزه علمیه و کارشناس عرفانهای نوپدید و اسماعیل منصوری لاریجانی محقق و استاد دانشگاه در خبرگزاری فارس برگزار کردیم که مشروح آن در ادامه میآید:
در این میزگرد این مباحث مطرح شده است:
-مغلطه طاهری از همین بسماللهاش شروع میشود
-صفت لایتناهی خداوند در مخلوقاتش جا نمیگیرد
-تعریفی انحرافی از رحمت عام الهی توسط رئیس عرفان دروغین حلقه
-«اسلام» به معنای اخص یعنی مسلمان به دین حضرت محمد(ص) و معتقد به قرآن کریم است
-طاهری قائل به مقام خدایی برای انسان است
-طاهری حتی نمیتواند قرآن را از رو بخواند
-اکثر مسترهای عرفان حلقه سطح تحصیلاتی مشخصی ندارند
-ریشه ساینتولوژی طاهری در نحلههای انحرافی دنیا
-تعریف انحرافی رئیس عرفان دروغین حلقه از وحی
-طاهری دچار یک هیستری روانی است
-فرشته مجرد ساحت حرکتی ندارد، حرکت در ماده است
-ردپای ادعاهای دروغین رئیس عرفان ضاله حلقه در نحلههای دیگر
-در «عرفان ضاله حلقه» خدا کنار گذاشته شده است
-تعبیری که فلاسفه غرب از خدا دارند
-طاهری اصلاً حاضر نیست اسم خدا را بیاورد
-تا عبودیت پیدا نکنیم، نمیتوانیم رحمت عام خدا را در درون خود راه دهیم
-عقل و استنباط به قرآن در عرفان حلقه جایی ندارد
-طاهری شیطان کافر را کارگزار الهی مینامد!
-تقدس شیطان در عرفان دروغین حلقه
-طاهری: مگر شیطان همان هوای نفس نیست؟!
-هدف طاهری این است که جوانها از عشق به امام حسین(ع) دست بردارند
-تعداد زیادی از مسترهای عرفان حلقه مطلقه یا در آستانه طلاق هستند
-گریه برای امام حسین(ع) گریه عزت است/ مظلومیت امام حسین(ع) بزرگتر از شهادت اوست
*با توجه به اینکه جرم اصلی محمدعلی طاهری مربوط به توهین به مقدسات است، همچنین یکی از حربههای عرفان حلقه این است که با رویکرد اسلامی جلو میآید و با استفاده از آیات قرآن تأویلهای غلط و نادرستی را ارائه میدهد، در این باره توضیح بفرمائید؟
-منصوری: محمدعلی طاهری به نظرم نه فلسفه میدانست نه عرفان و نه قرآن! اما یک ملغمهای از عرفان و فلسفه و حتی آموزههای قرآنی درست کرد و این را در قالب مقالات و کتابهایی ارائه داده است. اگر بخواهیم مصداقی صحبت کنیم، اولین کلمه قرآن کریم، همین «بسمالله الرحمن الرحیم» است که آغاز قرآن است. وی میگوید: به نام کسی که بینام است! «به نام بینام او»، مثلاً میگوید ما اگر خدا را به اسم بنامیم او را به آن اسم محدود کردیم، در حالی که خداوند موجود نامحدود است، در اوایل هم من حرفهایش را رد کردهام، وقتی ما میگوییم «بسم الله الرحمن الرحیم» و نام الله را میبریم؛ الله اسم ذات است؛ یعنی جامع جمیع اسماء و صفات الهی است.
مغلطه طاهری از همین بسماللهاش شروع میشود
چون که صد آمد نود هم پیش ماست، بنابراین در بسم الله الرحمن الرحیم اول میگوییم الله نه الرحمن الرحیم، چرا الله را میآوریم؟ چون الله جامع اسماء و صفات است و اللهای که رحمن و رحیم است، بعد از الله هم رحمان، وسیعترین اسم خداوند است که آن را بزرگان، فلاسفه، علما و عرفای ما نامش را گذاشتهاند «وجود انبساطی».
وجود انبساطی یعنی چی؟؛ یعنی وجودی که حد ندارد و نامحدود است، رحمت خدا، بیکرانه است. «بِرَحْمَتِکَ الَّتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء» بنابراین به نظرم مغلطه از همین بسماللهاش شروع میشود، بیانش خیلی ساده است و همه هم میدانند، این آقا حتی اگر اصطلاحات عرفانی و فلسفه را میدانست نمیآمد، چنان مغلطهای کند و ذهن مخاطبانش را خراب کند. این یکی از نکاتی است که مطرح شده است.
یکی از مؤلفههای اعتراضی، اعتراض به همه خدایی است و بر پایه این اعتقاد انحرافی همه چیز جزیی از خداوند است! بنابراین هر چه در عالم است در ذات خود، خدا خواهد بود! این غلط است؛ در ذات خدا هیچ کس با خدا شریک نمیشود. «وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ» «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ/اللَّهُ الصَّمَدُ/لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ/وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» اینها که خیلی روشن است.
اصلاً ما چه کسی هستیم که با حقیقت ذات شریک شویم؟ چنین چیزی وجود ندارد، پس موجودات عالم مظاهر حقیقت وجود هستند، جلوههای آن هستند. نسبت ما با خدا مثل قطره با دریا است. قطره وقتی به دریا رسید، چیزی نیست، «یکی قطره باران ز ابری چکید/خجل شد چو پهنای دریا بدید»، قطره برای خودش کرکری میخواند، ولی وقتی دریا را بدید، گفت: «به جایی که دریاست من کیستم؟/گر او هست حقّا که من نیستم» پس هیچ موقع دریا، قطره نمیشود، ولی قطره از دریاست و همه ما هم به سوی دریا شدن میرویم.
بعد طاهری این نکته را میگوید که راجع به «تقدس»! هیچ ذرهای نمیتوانیم بگویم که این ذره از آن ذره مقدستر است یا این ذره این مقدار بار تقدس دارد، بعد در تقدس ذرههای عالم آفرینش یعنی موجودات و اعیان ممکنات را با خداوند همگن گرفته است؛ یعنی همان طور که خدا مقدس است، اینها هم مقدساند که غلط است. خداوند یک صفات سلبیه دارد که ما با سبوحیت خودمان آنها را نفی میکنیم، تنزیه و یک صفات اثباتی دارد که مخصوص خودش است.
علم، حیات، ممات، قدرت مال خداست. لذا وقتی خداوند آدم را آفرید، فرشتگان به او گفتند: «قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ» آیا کسی را آفریدی و قرار دادی که فساد در زمین کنند؟ چرا برای اینکه ساحت فرشتگان فقط تقدیس خداوند است، میگویند: «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ» ما مرتب تو را تسبیح میکنیم تازه با حمد تو؛ یعنی اگر ملائک حمد الهی را نداشته باشند نمیتوانند خدا را تسبیح کنند؛ یعنی تا خدا را نشناسند و موحد نشوند نمیتوانند خدا را تسبیح کنند.
صفت لایتناهی خداوند در مخلوقاتش جا نمیگیرد
اینجا میگوید «نُقَدّسُ لَک» یعنی تقدیس مخصوص توست، بنابراین در قداست که صفات قدوسیه خداوند است، هیچ کس با خدا شریک نیست و فقط مخصوص خداوند است، این از آن مغلطههایی است که مشقهای کودکانه از این تعابیر قرآنی است، مثل کسانی که کتاب «رئالیسم» علامه طباطبایی را بخواند و بعد انشایی بنویسد و در کلاًس بخواند!
یکی از موارد دیگر که مهم است اینکه انسان به جایی میرسد که خداوند قدرتش را به او تفیض میکند؛ یعنی احساس بینیازی میکند، بعد خدا میگوید که تو دیگر خدا شدهای! دوست داری خدایی بکنی یا نه؟ این خیلی حرف مبهمی است و به نظرم مخاطب هم باید عاقل باشد و هیچ موقع انسان، خدا نمیشود.
مخلوق، مخلوق است و خالق، خالق، اصلاً ممکنات به تعبیر فلاسفه فقر ذاتی دارند. قرآن میفرماید: «أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللهِ» اینجا دیگر اطلاق عام است و ما فقیریم و تنها «وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» آن کسی که غنی و حمید است، خداوند است، هیچ موقع صفت لایتناهی خداوند در مخلوقاتش جا نمیگیرد، اگر خدا هم به او تفویض کند او ظرفیت واستعدادش را ندارد. بنابراین این هم یک حرف بیربط و بیپایهای است، شما به یک فیلسوف بگویید این را نقد کن، خواهد گفت که این حرف اصلاً مبنا و پایهای ندارد.
انسان در منفیبافی و حرفهای مخالف زدن هم در مناظره باید طوری باشد که در ابتدای جدل، عقل مخاطب را قانع کند که همان انگیزهای برای نقدش شود، ولی واقعاً این حرفهایش خیلی بیپایه و اساس است و نشان میدهد هیچ اطلاعاتی از علم کلاًن، فلسفه و عرفان ندارد.
*حاج آقا انهاری، آقای منصوری به سه مورد از انحرافاتی که محمدعلی طاهری در رابطه با قرآن داشت، اشاره کردند، اگر صحبتی در این خصوص دارید بفرمایید.
-انهاری: خیلی تشکر میکنم که چنین فرصتی را به بنده دادید که در محضر استاد قاسمی بزرگوار و آقای دکتر منصوریلاریجانی و در خدمت شما باشم، این را هم عرض بکنم که بنده در مرادواتی که تاکنون با آقای دکتر داشتهام، صحبتهای زیادی در زمینه نقد عرفان حلقه با هم کردهایم و الحمدلله ایشان نگاه عالمانهای در نقدهای خود بیان میدارند که خود جای تقدیر و تشکر دارد.
در مورد نقد این فرقه یعنی عرفان حلقه مباحث زیادی وجود دارد که اشاره به بحث قرآن کردند و خیلی هم بجا است، اگر از این وادی وارد شویم خیلی عالی است و میتوانیم اسلامی نبودن این عرفان را بیشتر مشخص و مطالب آن را احصاء کنیم، محمدعلی طاهری برای اینکه عرفان خودش را در جامعه اسلامی ما که غالباً هم شیعه هستیم، بیان کند و جوانها را جذب خود کند، از وادی عرفان اسلامی، وادی قرآن و اهل بیت وارد میشود، به آرامی مرزها را میشکند، کم کم توسل به اهل بیت را استعانت من دون الله بیان میکند، همانی که وهابیت سالیان سال است مطرح می کنند و جواب آن داده شده است، توجه به قرآن را نوعی کتاب پرستی بیان میکند و از طرفی باب عقل را بر جوانان مسدود کرده، به قول خود بر پله عشق مینشاند و این یک خطر بسیار جدیای است.
تعریفی انحرافی از رحمت عام الهی توسط رئیس عرفان دروغین حلقه
طاهری آن طور که بنده چندین سال در این حیطه فعالیت دارم، آثارش را مدقّانه مطالعه کردهام و فایلهای صوتیاش را کامل شنیدهام و آن را در تحقیقات میدانی و کتابخانهای پیگیری کردهام، به این رسیدهام که هدف وی، بیان عرفان اسلامی نیست، اصلاً ایشان عرفان اسلامی به معنی واقعی کلمه نمیداند، بلکه هدفشان این است که به هر نحو ممکن هر کسی را با هر سلیقهای دور خودش جمع کند و خودش را به عنوان مرکزیت عرفان حلقه مطرح کند.
به یاد میآورم که ظاهراً در سال 86 با انتشار بیانیهای رسماً جهانی شدن مکتبش را بین اعضای خود اعلام کرد و طبق اعلام وی عرفان حلقه آمده است: تا مسلمان، مسلمان بهتری، مسیحی یک مسیحی بهتری، یهودی یک یهودی بهتری، سرخ پوست یک سرخ پوست بهتری باشد، این خود خطر دیگری است؛ به طوری که حساسیتی وجود ندارد که مسلمان باشی یا یهودی یا سرخ پوستی از آنجا که اگر تحت رحمت عام خدا قرار بگیری! در هر دینی که میخواهی باش، ولی به شعور کیهانی اعتقاد داشته باش و بس!
وی بحث رحمت عام را بیان میکند و در اوایل کتاب «انسان از منظری دیگر» میگوید: همه انسانها چه مسلمان و چه غیرمسلمان، کافر، دیندار و بیدین -حتی از مسترهای ایشان هم شنیدم- که لائیک باشد یا سرخپوست فرقی نمیکند، میتواند به محض اعتقاد به شبکه شعور کیهانی که طاهری آن را تعریف و تبیین میکنند، داخل رحمت عام الهی میشوند و از تسهیلات آن استفاده کنند!! تسهیلاتی که مختص به معتقدین به این فرقه است، عجب!
وی در کتاب «انسان و معرفت» خود بیان کرده: وقتی فردی به این مسائل در عرفان حلقه تسلیم نباشد اعتقاد نداشته باشد، داخل در رحمت عام الهی نیست و در کتاب «انسان از منظری دیگر» بیان میکند که از زیر چتر رحمت عام خارج میشود، جالبتر آنکه در جایی دیگر بیان میکند: فیض و رحمت الهی در انحصار هیچ گروه خاصی نیست، افراد و گروه ها فقط می توانند معرّف آن باشند! حال اگر انحصاری نیست چگونه بیان میکند که هر کس وارد این عرفان و چتر رحمت الهی نشود، البته منظور وی با این تأویل این است که: این گونه نیست که مقدسها (علما و حوزویها) میگویند هر کس مؤمن شد، در ظلّ عنایات خاص (رحیمیه) خداوند باشد! حال آنکه ما که با استنادات قرآنی میگوییم که رحمت خاص(رحیمیت) خدای متعال مختص مؤمنین است، وی رحمت خاص را تبدیل به رحمت عام (رحمانیت) کرده و گفته شامل همه انسانها است!
ببینید باید بحث این گونه بیان شود که در اسلام، رحمت عام و رحمت خاص داریم، رحمت عام به معنای این است که تمام مخلوقات از این رحمت خداوند متعال به اندازه سعه وجودیشان بهرهمند هستند، مانند آب غذا و نعمتهای موجود و...، اما رحمت خاص مختص به انسانهایی است که در مسیر طاعت الهی قدم گذاشتهاند و اطاعت خدا کردهاند، آیات زیادی هم داریم که الان فرصت خواندن تک تک آیات نیست که از منظر قرآن رحمت عام و رحمت خاص را بیان کنیم در این باره مرحوم علامه طباطبایی در المیزان و علامه جوادی آملی در تسنیم و آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه بسیار عالی این مباحث را تبیین و روشن کردهاند.
«اسلام» به معنای اخص یعنی مسلمان به دین حضرت محمد(ص) و معتقد به قرآن کریم است
طاهری با این بیان از رحمت عام میگوید که همان رحمت خاصی(رحیمیت) که شماها مدنظرتان است و به قول خودش سرقفلی این رحمت را به نام حوزه علمیه زدهاید! اینگونه نیست، رحمت خداوند متعال برای همه است و در فرقه خود مطرح میکند که رحمت، همان رحمت عام است؛ یعنی تمام انسانها میتوانند از این تسهیلات استفاده کنند، آن هم فقط با قبول شبکه شعور کیهانی! وقتی این شبکه شعور کیهانی را قبول کنند و به آن اعتقاد داشته باشند، یکسری معارف و آگاهیهایی را دریافت میکنند و شرط ورود به آن، این حرفها که میزنند نیست.
آری! این آگاهیها، آگاهیهایی است که تمام مؤلفههای اسلامی را تبدیل به مؤلفههای کیهانی میکند! حج، نماز، زکات، خمس، معراج، حجاب، موعود، معاد و ... هیچ کدام از حیث ماهوی با مؤلفههای اسلامی برابری ندارد، مثلاً وقتی میگوییم اسلام، در فرقه کیهانی، اسلام معنای دیگری دارد، ببینید اسلام به معنای اخص به معنای این است که ما مسلمان به دین حضرت محمد مصطفی(ص) هستیم و اعتقادمان به قرآن کریم است، اما اسلام در عرفان کیهانی به معنای تسلیم کلی است!
داخل پرانتز عرض کنم، اگر چه در قرآن نیز تسلیم آمده و تمام انبیاء الهی هم دین اسلام را بیان میکنند، منتها صحبتمان اسلام به معنای اخص است و طاهری بیان میکند که اسلام به معنای تسلیم است؛ بنابراین یهودی، مسیحی و هر کسی که اعتقاد به خدای متعال داشته باشد، داخل در دین اسلام است و ما نباید اینها را از خود برانیم، آنها هم مسلمانند و همینها بدون تشرف به دین اسلام محمدی مسلمانند و با اعتقاد به شبکه شعور کیهانی اینها به سطح بالایی از معارف عرفانی میرسند.
واژه وحدت و کثرت در این فرقه تبدیل به یکی از معضلات دینی و جامعه شناختی شده طاهری بیان میکند که هر کس که فارغ از این وحدت باشد، در کثرت به سر میبرد، البته تعریفشان از وحدت این است که هر انسانی که در زیر چتر رحمانیت عام الهی قرار بگیرد و کثرت (یعنی هر کسی که جدا فکر کند و فارغ از دیگران باشد)، «وحدت» به معنای اینکه انسانها یکجا جمع شوند همدل باشند، پس «کثرت» به معنای اینکه انسانها از هم جدا شوند، خندهدار نیست؟ دوست دارم بحث وحدت را از کتاب ایشان بخوانم و راجع به این موضوع دو، سه دقیقهای توضیح دهم و به بحث قرآن و کشف رمزی که مطرح میکند برسیم.
وی در کتاب «انسان در منظری دیگر» میگوید: عالم وحدت به عالمی اطلاق میشود که ادراکی بوده و در آن انسان به درک تن واحده بودن جهان هستی میرسد، جهانی که همه اجزای آن تجلیات الهی محسوب میشود، در این حالت انسان خود را با همه اجزای جهان اصلی در ارتباط و یگانگی میبیند، این را عالم وحدت میگوید، در ادامه توضیح میدهد که بهرهبرداری از رحمت عام الهی، مستلزم قرار داشتن در مسیر وحدت بوده است، منظور از رحمت عام الهی، اعتقاد به شبکه شعور کیهانی است! بنابراین ما باید به این اعتقاد پیدا کنیم تا در مسیر وحدت وارد شویم و تسهیلات و کمکهای لازم مثل فرادرمانی، اخذ لایه محافظ و فردی که به شبکه شعور کیهانی اعتقاد دارد، لایحه محافظ دریافت میکند! آن هم از مرکزیت عرفان حلقه و شخصی به نام آقای طاهری که این را در یکسری شرکت در ترم های مشخص و سوگندنامههایی که مطرح است و افراد امضا میکنند، تفویض میکند، کاری که پیامبران الهی و امامان تاکنون بدان نپرداخته اند!!! و ایشان آمده این رسالت را به قول خود به دوش بکشد.
لذا مطرح میکند: تسهیلات و کمکهای لازم برای آن عدهای است که این مسیر را انتخاب کردهاند! کسانی که بخواهند در عالم کثرت حرکت کرده و خود را مطرح کنند در عالم کثرت، افرادی هستند که مدعیاند و علم خود را به رخ دیگران میکشند. این به این معنی است که اگر با اعضای حلقه بحث کنیم و بگوییم اشتباه میکنید، میگویند شما در تضادید و در عالم وحدت نیستید و در عالم کثرت به سر میبرید، عالم کثرت هم به عالمی بیان میشود که انسانها از یکدیگر جدا شدهاند تا جایی که دنیای هر انسانی تنها محدود به خود شده و خارج از خود را به رسمیت نمیشناسد. فقط به فکر خویشتن بوده و همه توجه او به حفظ منافع شخصی، زندگی مادی و زمینی معطوف میشود.
وی اعمال عبادی را روی آوردن به کار زمینی میداند، پس فردی که به فکر اعمال عبادی خودش باشد داخل در کثرت است، ولی وقتی به فکر جمع کردن دیگران در چتر رحمت عام یعنی شبکه شعور کیهانی آقای طاهری باشد یک فرد موحد است و داخل در شبکه وحدت وجود!
خیلی جالب است که وی موحد را هم اینگونه بیان میکند: کسانی که وحدت الهی را اینگونه قبول داشته و در راه رسیدن به آن، انسانها را دعوت به اتحاد آشتی با خود و جهان هستی و طبیعت میکنند، موحد میگویند!
*آیا اصلاً موحد در دین اسلام بدین معناست؟ یا اینکه ما به کسی موحد میگوییم که قائل به وحدانیت خدا باشد و شریکی برای خدا اتخاذ نکند و پیوسته ذوب در توحید و یکی دانستن خداوند باشد؟
-انهاری: ببینید! چه راحت وی تمام مؤلفههای اسلامی و عرفان اسلامی را پلورالیته میکند و معنای دیگری برایش استخراج میکند که وقتی مثلاً شما اشعار را میخوانید، قرآن، آیات و روایات را میخوانید، ذهنتان تماماً به مطالب عرفان حلقه منعطف میشود، هر جا عرفا از وحدت صحبت میکنند، میگویند که آهان! همانی است که طاهری میگوید و حوزه علمیه، روحانیون اینها را تغییر داده و با تفاسیری که از قرآن دارند بیان میکنند و اینها تأویل به رأی خود آقایان است، بنابراین کلاً تفسیر را کنار میگذارند و میگویند این مطالب برگردان فکر خودشان است و ما با الهام و کشف رمز به آن میرسیم!
-منصوری: راجع به رحمت خاص و رحمت عام این طور هم در تفاسیر ما و هم در متون عرفانی و فلسفه ما هست، رحمت رحمانی داریم و رحمت رحیمی داریم، رحمت رحمانی یعنی عام است، خود وجود و هستی عام است، خداوند به کسی وجود داد از او نمیگیرد حتی اگر بندگی کند یا نکند، مسلمان باشد یا نباشد، گناه بکند یا نکند. رحمت رحیمی مخصوص مؤمنین است که هم در این دنیا و هم در آن دنیا از آن بهرهمند میشوند. این شعر را ایشان خیلی میخواندند که «همه کس طالب یارند/چه هوشیار چه مست/همه جا خانه عشق است/چه مسجد چه کلیسا» این شعر حافظ است. آنجایی که باید مچش را گرفت اینجاست؛ بله، ما رحمت عام داریم و همه عالم محضر خداوند است. همان تعبیری که امام راحل داشتند: «عالم محضر خداست». شما کجا را میخواهید نگاه کنید که خدا نباشد؟! / فارس
ادامه دارد...