زندگی پرشکوه سید نورالدین حسینی الهاشمی دارای حماسهآفرینی و خدمات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی فراوانی است که هر برگ آن را گفتار بسیار است. از همین رو شیرازه در قالب سه گزارش تاریخی به ذکر کوتاهی از آن پرداخته که در این نوشتار به اقدامات سیاسی این روحانی برجسته اشاره شده که در ادامه شرح آن را میخوانید:
تخریب لانه فساد علی محمد باب در حضور شاه
سید نورالدین شیرازی در
سال 1334 با همکاری مردم لانه فساد علی محمد باب را ویران کرد. در مرحله
اول در حالیکه شاه در شیراز حضور داشت پس از اتمام حجت با او، تخریب اماکن
مورد تقدیس بهائیان که ساخته دست استعمار بود را آغاز نمود و با جسارتی
تحسین برانگیز شخصا در جریان ویران کردن کانونهای فتنه بهائیان حاضر شده و
رژیم پهلوی را دچار حیرت و درماندگی نمود. به گونهای که شاه سفر خود را
نیمه تمام گذاشت و شیراز را ترک کرد.
در مرحله دوم که به امر شاه، رژیم با گسیل یک استاندار نظامی و بهایی به نام سرتیپ همت بهایی به استان فارس، مقدمات تجدید بنای اماکن بهائیان و قصد مقابله خونین با آیتا... نورالدین شیرازی را داشت، به دستور ایشان شهر به حال تعطیل درآمده و شخصا درگیری مردم و اعضای حزب برادران را با نیروهای نظامی هدایت و نظارت نموده و با آغاز تیراندازی دستور به خلع سلاح ارتش داد که با تحقق این امر و با مجروح شدن افسران ارشد ارتش، نظامیان منکوب و آن عالم بزرگ تخریب اماکن بهائیان بویژه حضیرالقدس شیراز را مدیریت نمود به گونهای که دیگر هرگز این اماکن منفور ساخته نشد.
همراهی با آیت ا... کاشانی و مصدق در ملی شدن صنعت نفت
همچنین در ملی
شدن صنعت نفت به جانبداری از مرحوم آیت الله کاشانی پرداخت و با
سخنرانیهای رسا و صدور بیانیه با وی همراهی و با قلم، اندیشه و علوم سرشار
و شجاعتی مثال زدنی در مقابل منافع استعمارگران و دشمنان داخلی و خارجی
ایستاد. با آشکار شدن گرایش دکتر مصدق به آمریکا، آیت ا... شیرازی بر منبر
مسجد وکیل گفت: "افلاطون کج رفتی آمریکا و انگلیس ندارد، سگ زرد برادر شغال
است!" و برای آیتا... کاشانی پیام فرستاد: " من مصدق را به خوبی
میشناسم، راه و هدف او از شما جداست. خود را تحت الشعاع او قرار ندهید که
پشیمان خواهید شد." و بدین طریق راه خود را از مصدق جدا نمود.
حضور در صحنههای مقاومت مردمی و ایستادگی مقابل قشون انگلیس
در جنگ
جهانی اول که روسیه از شمال و انگلستان از جنوب مرزهای ایران را مورد هجوم
قرار داده و قصد اشغال و تقسیم کشور را داشتند، آیت الله سید نورالدین
شیرازی به همراه پدر در مرکز مقاومت شیراز در تمام صحنههای مردمی مقابل
قشون انگلیس حضور فعال داشت. همچنین در سالهایی که خاک ایران به وسیله
متفقین اشغال شد و دولت مرکزی بعلت ضعف از برآوردن ابتداییترین نیازها و
احتیاجات مردم ناتوان مانده بود، در این شرایط جانکاه عامه مردم بویژه فقرا
و مستضعفان با کمبود غذا، دارو و سوخت مواجه بودند. در این حال آیت الله
شیرازی با همپیمانان سازمان یافته خود در حزب برادران وارد میدان خدمت به
جامعه شدند.
حمایت از فدائیان اسلام در اختناق و خفقان حاکم بر جامعه
در سال 1334
در روزگاری که نفس در سینهها حبس شده و هیچکس را یارای سخن گفتن نبود چه
رسد به اعتراض و تندگویی به ارکان نظام! و در روزهایی که با حاکم شدن جو
اختناق و استیلای رعب و وحشت، همه مدعیان آزادی و آزادیخواهی تسلیم شده
بودند، نواب صفوی و فدائیان اسلام دستگیر و محبوس شدند و پس از تحمل
شکنجههای طاقت فرسای رژیم در دیماه 1334 اعدام شدند. در آن دوران سخت و
سهمگین سیاسی_اجتماعی هیچکس در مورد فدائیان اسلام عکس العمل شایسته انجام
نداد و تاریخ جز برخورد انقلابی و شجاعانه آیت ا... شیرازی واکنش قدرتمندی
را به یاد ندارد.
خطاب به شاه: اُلُلَک (مترسک) تو در این مملکت چه کارهای؟!
آیت ا...
شیرازی با دعوت عمومی از یاران خود و اعضای حزب برادران، مجلس ترحیم
باشکوهی با حضور بیش از پنج هزار نفر در مسجد وکیل برگزار و از شهدای
فدائیان اسلام تجلیل نمود. آیت ا... در آن مجلس با تاثر گفت: "پس از اعدام
نواب و یارانش، من و شما دیگر برای چه زندهایم؟!" سپس دادستان دادگاه
نظامی (آزموده) را مورد خطاب و عتاب تحقیر کننده قرار داد و با گریه گفت:
"سیدها را کشتی، بکش، بکش..." و مجلس یکپارچه عزا شد و بعد خطاب به شاه
معترضانه گفت: "اُلُلَک (مترسک) تو در این مملکت چه کارهای؟!".
نورالدین در دو سالگی لولوی ترس را شکسته است
عکس العمل جسورانه آیت
ا... شیرازی پس از اعدام فدائیان اسلام بار دیگر دستگاه حاکمه را در حیرتی
آمیخته با وحشت برد و در نهایت به این نتیجه رسیدند که؛ این شخصیت نیرومند
را به مرگ تهدید نمایند. بنابراین در اردیبهشت 1335 گروهی ناشناس از تهران
به دیدار ایشان آمد و در دیداری خصوصی این عالم بزرگ را به مرگ تهدید
میکنند. آیت ا... شیرازی فردای آن روز موضوع را برای مردم بر ملأ نمود و
در بخشی از سخنان خود در مسجد وکیل شیراز صراحتا میگوید: "مرا از مرگ
میترسانید؟ نورالدین در دو سالگی لولوی ترس را شکسته است.