فرقه نیوز:
با عرض سلام و خداقوت نخست کمی درباره جریان نوزده پله توضیح دهید تا مخاطبین ما با این جریان آشنا بشوند.
سالاری:
علیکم السلام و رحمت الله
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان نوزده پله از آنجا شروع شد که فردی به نام حمیدرضا انصاری در سال ۱۳۸۸ بنیادی را به عنوان ایمان جویی تأسیس کرد و سپس مدعی شد که می تواند آرامش را در 19 جلسه به دیگران منتقل کند و از این طریق میزان بهروری را در شرکت ها و ادارات بالا ببرد و همچنین ادعا کرد که این بنیاد با ترویج اخلاق نیکو، تقویت ایمان و ایجاد ارتباطات انسانی، می کوشد تا راه رسیدن به سعادت و کمال مطلوب بشری را با روشی نوین تبیین نماید.
آقای انصاری با سخنان عوام فریبانه ای که اکثر رهبران فرقه به کمک آنها می توانند بر جهل مردم سوار شوند، توانست کلاس هایی را برگزار کند و تلاش می کرد چنین القا کند که کلاس های او در راه رفع و بهبود عارضه های شایعی مانند افسردگی های حاد با دلایلی همچون یکنواختی محیط کار، اختلافات خانوادگی، بیکاری، سرخوردگی، بی هدفی و مواردی دیگر چون کنترل استرس و اضطراب ، کمک به افراد معتاد و علاقه مند به بهبودی دائمی، بیش فعالی کودکان و …حرکت می کند.
بسیاری از مردم به خاطر صنعتی شدن زندگی ها با این مشکلات در جامعه جهانی مواجه هستند و برای فرار از این مشکلات و درمان آنها به هر خس و خاشاکی چنگ می اندازند. همین امر باعث شد تا مورد توجه قرار گیرد. البته مخاطب اصلی این کلاس ها خانم ها هستند و گاهی چهار پنج نفر دور هم جمع می شوند و یکی از آنها کتاب نوزده پله را که نوشته انصاری هست را می خواند و در پایان صد صلوات به صورت جمعی و بلند می فرستند. کتاب این آقا رو بنده نقد کرده ام که به زودی منتشر خواهد شد.
این جریان در ابتدا به هیچ عنوان نیت مخفی خود را بر ملا نکرد و توانست در نقاط مختلف شهر کلاس هایی را برگزار کند، این بنیاد دوره های تربیت مدرس هم برگزار می کرد که بنده برای شناخت بهتر این جریان در آن دوره ها شرکت کردم. آنچه در این دوره به من آموزش داده شد، نحوه کلاس داری و چگونه خواندن کتاب بود.
بعد از تمام شدن دوره مدرسی که سه جلسه طول کشید نقدی بر این جریان نوشتم و منتشر کردم که اولین نقدی بود که در کشور در این زمینه بر روی سایت ها و خبرگزاری ها قرار گرفت. بعد از مدتی این جریان اعلام کرد که کلاس های نوزده پله به دلایل امنیتی تعطیل است و تمام کانال های تبلیغاتی خود را بستند. اما در واقع به صورت مخفی به فعالیت خود ادامه دادند. من در آن نقد این جریان را وابسته به فرقه صوفی کسنزانی معرفی کردم که طرفداران این جریان این امر را انکار می کردند.
بعد از مدت کوتاهی این جریان با رویکرد جدید و این بار با چهره واقعی خود به میدان آمد و شروع کرد به کانال زدن در فضای مجازی و علنی برگزار کردن کلاس های خود. در این کلاس ها که دیگر کلاس نبود و مجلس ذکر بود، از شرکت کنندگان بیعت می گیرند.
فرقه نیوز:
درباره صوفیه کسنزانی و اعتقاداتشان لطفا کمی بیشتر صحبت کنید.
سالاری:
طریقت قادریه کَسنَزانیه از طریقتهای تصوف اهل سنت و یکی از شاخههای طریقت قادریه میباشد، کسنزان اصطلاح کردی است و از دو واژه کَس و نزان (ندان) ساخته شده و به معنای «کسی نمیداند» (ناشناخته) میباشد.
شروع این طریقت با توبه و بیعت مستقیم به دست پیر طریقت و یا بیعت با خلیفههایی که پیر برگزیدهاست، آغاز شده و به گفته اهل طریقت با این بیعت، دانه نور معرفتی در دل مرید کاشته میشود که مرید با نگاه داشتن توبه خود و بیان اذکار طریقت میتواند دانه این نور معرفت را به درخت تنومندی تبدیل سازد.
سلسله طریقت قادریه کسنزانی به مشایخ و بزرگانی گفته میشود که هر یک در زمان خود استاد طریقت بوده و این طریقت را به استاد طریقت بعدی تحویل دادهاند. به ادعای پیروان سلسله؛ ابتدا از خدا به پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نازل شده و اين بيعت (که به عشق الهی میانجامد)، به بيعت خاص موسوم است و حضرت رسول اکرم (ص) آن را به صحابه و خواص دادند.
صوفیان قادری کسنزانی، 19 ذکر دارند که در طول عمر خود می گویند و هر کدام از آنها یکصد هزار بار در طول زمان گفته می شود، پس از توبه یکصدهزار بار کلامه لااله الا الله را بر زبان می آورند و برای شمارش آن تسبیح یکصد دانه ای دارند.
فرقه نیوز:
تعریف آنها از بیعت چیست و چگونه انجام می شود؟
سالاری:
قطب پیر این جریان معتقد است: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: "کسی که با من مصافحه و يا بيعت کند و يا باکسی که با من مصافحه کرده مصافحه کند، تا روز قيامت به بهشت خواهد رفت". بنابراين، اين مژدهای از طرف پيامبر اکرم( صلی الله علیه و آله) است که اين بيعت تا روز قيامت ادامه خواهد داشت. که البته این یک حدیث جعلی است و چنین مطلبی صحیح نیست بعد از رسول خدا(صلی الله علیه آله) اهل بیت ایشان تنها کسانی هستند که باید از آنها پیروی کرد.
صوفیه کسنزانی معتقدند، به افرادی که، مشابه يک سلسله زنجير از پيامبر اکرم تا پير طريقت حاضر، نور بيعت را از دست مبارک پيامبر گرفته و به افراد ديگر منتقل نمودهاند، سلسله مشايخ طريقت میگویند. افرادی که اين سلسله را تشکيل میدهند صاحبمقام ولايت میباشند. که البته این سخن نیز سخن باطلی است زیرا بر اساس اعتقاد شیعه مقام ولایت تنها مخصوص اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) است و هیچ کس دیگری چنین مقامی ندارد و نخواهد داشت.
فرقه نیوز:
در تفکر شیعه، اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بنابر روایت خطبه غدیر که خود پیامبر یک یک را نام بردند مشخص است و ملاکاتی برای شناخت از جمله علم و دانش، زهد و تقوا و... وجود دارد. در فرقه کسنزانی چگونه می توان پیر طریقت را شناخت؟
سالاری:
به اعتقاد پیروان طریقت کسنزانی، يکی از موارد اثبات مقام شيخيت و يا صداقت اثبات ادعای پیر طریقت فعلی، کارهای خارقالعادهای است که مريدان طريقت بهواسطه کرامت وی انجام میدهند که در اصطلاح به اين امور معونت اطلاق میشود. کرامت معمولاً به مواردی گفته میشود که شخصی به خاطر تقرب به خداوند دارای قدرت ماوراءالطبیعه گردد.
یعنی اگر کسی بتواند کارهای خارق العاده ای انجام دهد می تواند پیر طریقت شود و دیگران از او به عنوان امام طبعیت می کنند!! این در حالی است که ما می بینیم افراد زیادی در سرتاسر جهان وجود دارند که کارهای بسیار عجیب و غریبی از خود نشان می دهند و صاحب قدرتهای عجیبی هستند مانند مرتاضان هندی که گاهی می توانند روزها بدون هیچ گونه اکسیژنی زنده بمانند که شما از این موارد زیاد می تواند در فضای مجازی پیدا کنید.
در آمریکا موسساتی هستند که سالانه فستیوال هایی برگزار می کنند و به کسانی که صاحب قدرهای برتری باشند جایزه می دهند. یکی از این افراد شهرت جهانی نیز دارد دیوید کاپر فیلد است. لازم است بدانید که در طبیعت قدرتهایی وجود دارد که برای بهره مند شدن از آنها نیاز نیست ایمان به خداوند داشته باشید بلکه همین که یک سری کارهای ریاضتی سخت و جادویی انجام دهید به این قدرتها خواهید رسید.
کسانی که در مسیر خداوند حرکت می کنند، این قدرتها را کودکانه می دانند و هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند اگر چه از آن برخوردار هستند اما آن را نشانی بر حقانیت خود معرفی نمی کنند. هیچ کدام از حضرات معصومین علیهم السلام برای نشان دادن حقانیت خود از این نوع قدرت های استفاده نکرده اند و اگر می بینیم در برخی موارد از این قدرتها استفاده کرده اند که بسیار کم و نادر است، موارد خاصی بوده که هیچ جایگاه اثبات حقانیت نداشته است.
پس آنچه طرفداران فرقه کسنزانی از آن به عنوان حقانیت نام می برند تنها یک بازی کودکانه است که در نگاه انسان های دور از خدا جایگاهی دارد. چاقو فرو کردن در شکم، لامپ مهتابی قورت دادن، شمشیر در گلو فرو بردن و امثال این کارها تنها یک قدرت زمینی و بی ارزش است و نمی تواند دلیل بر حقانیت یک جریان الهی باشد.
جالب است که بدانید طرفداران فرقه کسنزانی در پاسخ به این اشکالات می گویند شما افراد بی برکت هستید و این اعمال را شیطانی می دانید، آنها می گویند: از کی تابهحال شيطان به پيروان و مريدان خود دستور میدهد که روزی دهها بار بر شيطان لعنت بفرستند و ذکر خدا را بگويند و هميشه با وضو بوده و هفتهای دو روز به سنت پيامبر اکرم (ص) روزه بگيرند و شريعت اسلام را موبهمو به مورداجرا درآورند؟
در پاسخ آنها باید گفت: اول این که در روایات داریم برای این که شیطان بتواند انسان را فریب دهد گاهی او را برای نماز شب بیدار می کند و به او انجام کارهای خوب را توصیه می کند تا او از راه انجام این کارها خود را برتر از دیگران بداند و مغرور شود و غرور هم گناه بسیار خطرناکی است. دوم این که در فرقه کسنزانی شریعت اسلام مو به مو اجرا می شود، دروغی باور نکردنی است زیرا شریعت اسلام تنها فرستادن چندین صلوات در روز و دو روز در ماه روزه گرفتن نیست.
فرقه نیوز:
در فرقه کسنزانی اعتقاد بر این است که حتما باید توبه به دست پیر طریقت اتفاق بیفتد در این زمینه نیز توضیح دهید.
سالاری:
آنها معتقدند که اخذ بيعت با توبه شروع می شود. البته بر هر انسانی توبه لازم است و واجب بودن آن درآیات زيادی از قرآن ذکرشده است. مسأله توبه دارای واقعيتی عرفانی است، اکثر مردم در زندگی برداشت و يا تصوری که از وجود خود در ذهن دارند، يک تصور مادی میباشد. بنابراين قضاوت آنها در مورد صحت و سلامت وجودشان نيز بر مبنای اين وجود است. اگر از این وجود مادی رها شوند و وارد عالم ملکوتی خود شوند به خوبی درک خواهند کرد که گناه چقدر می تواند آنها را از مسیر حق درو کند و چه بلایی سر وجود عرفانی آنها بیاورد و توبه چقدر می تواند این آسیب ها را جبران کرده آنها را به مسیر حقیقت و معرفت بازگرداند و تا زمانی که این موضوع درک نشود اهمیت توبه نیز درک نخواهد شد. بنابراین توبه امری بسیار نیکو و لازم است و برای تمام لحظه ها و ساعات روز و هفته و ماه و سال بدرد می خورد و نباید آن را موکول به زمان های خاص مانند شب های قدر، دهه اول ماه محرم و یا مواقع دیگر کرد. بلکه بهتر است بعد از هر خطایی که از انسان سر می زند بلافاصله توبه کرد. برخی از خطاها به گونه ای است که انسان متوجه آن نمی شود لذا توبه در هر صبح و شام نیکوست.
برای توبه کردن نیاز به هیچ کس نیست و انسان تنها با خداوند خلوت کرده گناهش را با او درمیان می گذارد و از او طلب بخشش می کند.
اما آنچه فرقه کسنزانی از توبه می گوید متفاوت با این درک عرفانی است. آنها معتقدند که توبه حتما باید توسط شخص پیر طریقت انجام شود. آنها می گویند: در مورد افرادی که در زندگی زياد توبه کردهاند و يا در مورد اشخاصی که گناهان بزرگی انجام دادهاند، شانس پذيرش توبه توسط خداوند زياد نمیباشد. در اين موارد توصيه میشود که توبهکننده با پير طريقت بيعت نموده و از شفاعت وی در موردپذیرش توبه استفاده نمايد، چون وی دارای دعای مستجاب بوده و در نزد خداوند صاحب جايگاه خاص میباشد.
این که توبه کردن باید توسط پیر طریقت باشد مخالف اعتقادات و معارف الهی و آیات قرآن است و این که پیر طریقت دارای دعای مستجاب است نیز ادعای گزافی است که قابلیت اثبات ندارد. آنها جایگاه پیرشان را در حد حضرات معصومین علیهم السلام بالا برده و آنها را مستجاب الدعوه می دانند.
آنها حتی "فنا فی الله" را تحریف کرده و بالاترین درجه عرفانی را "فنا فی الشيخ" می دانند و معتقدند که يک نظر پير از 40 خلوت و يا چلهنشینی بالاتر میباشد.