پذیرش تثلیث توسط مسیحیان علی رغم عدم اشاره کتاب مقدس به آن ، و نیز عقل ستیز بودن آن؛ با عث شده تا بسیاری از مسیحیان در درک و فهم این آموزه دچار مشکل شده و دچار اضطراب و سرگردانی گردند. این مساله گاهی تا آنجایی پیش می رود که به اعتراف برخی از مسیحیت گروههای از مسیحیان به علت عدم درک این آموزه به وادی سه گانه پرستی و شرک گرفتار امده اند.
در حقیقت تثلیث خطر بزرگی در راه خداشناسی مسیحی و گرفتار شدن مسیحیان در وادی شرک قلمداد شده است. ترتولیان(160 م)، اهل کارتاژ در شمال آفریقا کـه اولین دانشمند مسیحیای بود که بهزبان لاتین مینوشت، در ابتدای قرن سوم گفته است: «عامه مسیحیان (او آنها را مردم عادی مینامید) اعتقاد داشتند که با تبلیغ دو یا سه خدا، اعتقاد مسیحیت به خدای واحد صدمه خواهد دید.[1] نمونهای از این تفسیرها تفسیر پدران کاپادو کیانی از تثلیث بود. تبیین آنان از تثلیث آنان را در معرض اتهام سهخدایی قرار داد».[2]
توماس میشل نیز بیان می کند که((در تاریخ کلیسا افراد و گروههایی یافت شده اندکه یگانگی خدا را انکار کرده و به سه گانگی او قائل شده اند.......با این وصف برخی از تعابیر و اعمال مسیحیان در سطح عموم نشان دهنده گرایش عملی به وجود 3 خداست )) [3]
ولتر اوسکارلند برگ (دانشمند فیزیولوژی و بیوشیمی آمریکا) به نکته تامل برانگیزی در نتایج اعتقاد به تثلیث اشاره می نماید. او به صراحت یکی از نتایج تثلیث را اعراض و انصراف از خداشناسی بر می شمارد.
«در خانواده های مسیحی اغلب اطفال در اوایل عمر به وجود خدایی شبیه انسان ایمان می آورند. مثل این که بشر به شکل خدا آفریده شده است. این افراد هنگامی که وارد محیط علمی می شوندو به فراگرفتن و تمرین مسایل علمی اشتغال می ورزند این مفهوم انسانی شکل و ضعیف خداوند نمی تواند با دلیل منطقی و مفاهیم علمی جور در بیاید. در نتیجه بعد از مدتی که امید هرگونه سفارشی از بین می رود مفهوم خدا نیز به کلی متروک و از صحنه فکر خارج می شود و احساس این که در ایمان به خدا قبلاً اشتباه شده و هم چنین عوامل روانی دیگر باعث می شوند که شخص از نارسایی این مفهوم بیمناک می شود و از خدا شناسی اعراض و انصراف حاصل می کند» [4]
مسیحیان نهتنها در شناخت و درک تثلیث دچار چالش میشود، بلکه به اعتذاف برخی از مسیحیان در عبادت و تعظیم به درگاه خالق هستی نیز با مشکلاتی مواجه میشود. تا جایی که برخی از مسیحیان در لحظه عبادت خداوند از جهت روانی در میان 3 اقنوم سخت گرفتار می آیند و در درخواست حاجت خود از 3 شخصیت دچار سردرگمی می شوند. دردِ دل برخی از مسیحیان در این زمینه بهخوبی سرگردانی آنان در مقام عبادت و پرستش را به تصویر میکشد؛ «روح مقدس یک موضوع نامشخصی برای من بود(درمقابل مفهوم تثلیث پدر پسر و روح مقدس) و من جواب درستی دربارۀ این موضوع از هیچ مسیحی دریافت نکردم. آیا روح مقدس همان خداست؟ حتی در زمان بچگی هم نمیتوانستم بفهمم چرا ما باید برای همۀ اینها نماز بخوانیم؟ چرا فقط برای خدا نماز نخوانیم؟».[5]
نوح ها میم کِلر نیز در باره این سرگردانی می گوید: «دومین دلیل وجود تعدادی مشکلات و اختلافات اصولی در مسیحیت بوده مثلا اصول تثلیث که در طول تاریخ نه کشیش ها و نه افراد عوام نتوانسته اند به طور قانع کننده ای آن را توضیح دهند و تفسیر کنند.... به خاطر دارم که مثلا من می خواهم تنها با یکی از آن ها (سه خدا) دوستی صمیمانه ای برقرار کنم بنابراین او مشکل مرا به دیگران ارجاع می دهد و بنابراین من مجبورم مخلصانه یک بار با این راز و نیاز کنم و بار دیگر باز هم مخلصانه با دیگری راز و نیاز کنم و آن دو تای دیگر همیشه آن جا بودند و این تناقض پیش می آورد. بعدها به این نتیجه رسیدم که خداوند (پدر) باید مسؤل و مدیر دوتای دیگر باشد و این موضوع مانعی سخت در راه اعتقادات کاتولیکی من بود (خدا بودن حضرت مسیح) به علاوه با تفکر عمیق درباره این موضوع به راحتی انسان متوجه می شود که طبیعت خداوند با طبیعت بشر در هر زمینه ای فرق می کند. یعنی قدرت محدود و پایان ناپذیر بشر از یک طرف و قدرت مطلق و بی نهایت خداوند از طرف دیگر ویژگی بخصوص بشر و خداوند را از هم جدا می کند. البته تا آن جا که به خاطر دارم هرگز از دوران بچگی و بعد مرگ به این موضوع معتقد نبوده ام که حضرت مسیح خدا باشد.» [6]
رابرت ویلکن نیز دربارة سرایت الوهیت مسیح به مراسمها و عبادتهای مسیحیت اشاره نموده و مینویسد: «در دستورالعمل غسل تعمید هم این نکته را میتوان دید؛ زیرا موجودی بشری مانند مسیح را در کنار خدا که خالق همهچیز است قرار میدهد و یا در اولین عشای ربانی، مسیح در مراسم شکستن نان آنچنان ستایش میشود که گویی در این مراسم، زنده و حاضر است. مقارن دومین دهة قرن دوم، پلینی، حاکم رومی بیزانس، که از بیرون به مسیحیت مینگریست، گزارش کرده است که مسیحیان عادت داشتند در روزی معین قبل از روشنشدن هوا جمع شوند و برای مسیح، مانند یکی از خدایان سرود تسبیح بخوانند».[7]
این ابهام باعث شده تا در طول تاریخ مسیحیت، گروههایی از مسیحیت جدا شوند.تسن هنری در این زمینه می نویسد «... گروه های بدعت کار زیادی از مسیحیت اصیل جدا شده اند. زیرا تعالیم در مورد تثلیث اقدس و وحدانیت خدا را درک نکرده اند» [8]
[1]. رابرت ویلکن، «خدای سهگانـه در کتاب مقدس و ظهور راستکیشی»، ترجمۀ الیاس عارفزاده، مجلۀ هفتآسمان، 1381، ش14.
[2]. تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمۀ روبرت آسریان، ص64.
[3] - میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمۀ حسین توفیتقی ص72
[4] - جان کلوور مونسما، اثبات وجود خدا،ترجمه آرام، امین مجتهدی، ص59
[5]. مظفر حلیم با همکاری بتی باومن، اینک خورشید از غرب طلوع میکند، ترجمۀ عبدالعزیز ویسی، ص177.
[6] - مظفر حلیم با همکاری بتی باومن اینک خورشید از غرب طلوع می کند،ترجمه عبدالعزیز ویسی،، ص288
[7]. رابرت ویلکن، «خدای سهگانـه در کتاب مقدس و ظهور راستکیشی»، ترجمۀ الیاس عارفزاده. مجلۀ هفتآسمان، 1381، ش14.
[8] - سیدمحمد ادیبآلعلی، مسیحیت، ص187.