فرقه نیوز - بخش صوفیه و دراویش، انحراف اصلی صوفیان عارف نما از زمانی شروع شد که به جای تمسک به قرآن و عترت از الگوهای نامناسب و غیر اسلامی استفاده کردند و دچار نارساییهای اعتقادی، اخلاقی و رفتاری شدند و در مسائل توحید و خداشناسی با عرفانهای کاذب همراه شدند(کلیک کنید).
یکی از مستشرقین اتریشی پرده از رازی در مورد بزرگان صوفیه بر می دارد که محققان و پژوهشگران بحث تصوف تا کنون به آن نپرداختهاند و از دید عموم مردم پنهان مانده است. الگوگیری صوفیان از بزرگان فرق هندی به حدی بر افکار و اعتقادات آنها تاثیر گذاشته است که اکنون با گذشت قرنها رد پای آداب و مسلک آنها در سلوک پوشالی و غیر اسلامی صوفیه مشاهده میشود.
گلدزیهر مستشرق اتریشی معتقد است که صوفیان سرگذشت بزرگان خود را به نحوی بیان کردهاند که مطابق با شرح حال بودا است و به احتمال قوی الگوگیری رفتاری و اعتقادی صوفیان از بودا برای بیان کرامات ساختگی خود امری غیرقابل انکار است.
در کتاب "بحث در آثار و افکار و احوال حافظ" از این امر به نحو دیگری یاد میشود و شباهت بودا و بزرگان صوفیه را اینگونه بیان میکند: حدس گلدزیهر ممکن الصحّه است و از احتمالات قریب به واقع است و نظایر آن بسیار دیده شده که پیروان مذاهب و مسالک، در عالم شور و قوّت تخیلی که دارند، گاهی برای پیشروان و بزرگان خود سرگذشت هایی شبیه به سرگذشت اولیاء سایر مذاهب ساخته اند و اگر کسی سرگذشت بودا را چنانکه در کتب بوداییان مضبوط است با سرگذشت افسانه مانند ابراهیم ادهم چنان که در کتب تراجم احوال عرفا، از قبیل حلیة الاولیاء ابی نعیم اصفهانی و تذکرة الاولیاء شیخ عطار مذکور است، با هم مقایسه نماید، بدون شبهه مشابهات عجیبی ما بین این دو سرگذشت، جلب نظر او را خواهد نمود. [1]
برای تایید ادعاهای فوق تنها کافی است به کتابهای تاریخی رجوع کرد زیرا با مراجعه به کتب تاریخی متوجه میشویم یکی از معروفترین و مشهورترین صوامع بودایی بلخ بوده است و در قرون اول اسلامی بلخ و اطراف آن از مراکز اصلی و مرکزی صوفیه ایران بوده است و الگوگیری "فناء فی الله" یا همان فناء در شیخ! از افکار هندی آن منطقه بوده است که خود صوفیه به آن اعتراف دارند.
الگوگیری صوفیان عارف نما از بودا و تفکرات فرق و مذاهب هند امری غیرقابل انکار است که با ورود آنها به ایران رونق بیشتری گرفت به نحوی که در یک برهه زمانی این امر رونق خود را از دست داد و کم کم به دست فراموشی سپرده شد که توسط بزرگان فرقه سیاسی صوفیه کلید خورد و این تفکرات بار دیگر رونق گرفت.
در کتاب بشاره المومنین فرقه سیاسی صوفیه به نقل از سلطانعلیشاه آمده است که: قریب هفتاد سال کشور ایران از فقر خالی بود، و اسم طریقت گوش کسی نشنیده و چشم احدی اهل فقر ندیده ... . اسم طریقت در ایران مانند سیمرغ و کیمیا گشته بود تا آنکه مجدّد سلسله علّیه و مبرهن، سیّد معصوم علیشاه دکنی به اشاره شاه علیرضا ولی از اقالیم دکن به ایران تشریف آوردند و فیض علیشاه و نور علیشاه را تلقین کرد و تربیت نمود.[2]
اعتراف سلطانعلیشاه به خالی بودن ایران از صوفیه (فقر) و ورود آنها به ایران از فلات دکن در هند مهر تاییدی بر ادعای فوق است.
ادامه دارد...
پی نوشت:
1.بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، ص 713
2.بشاره المومنین، انتشارات حقیقت، صفحه242