فرقه نیوز- بخش عرفان های نوظهور، از عرفان حلقه نوشتن کاری دشوار و سخت است. البته نه از آن جهت که مبانی و جان مایه های محکمی دارد، بلکه از آن جهت که بر مبنا و اصول مشخص حرکت نمی کند. جریان حلقه، دارای اصول ثابت و مشخصی نیست که بتوان درباره آن سخن گفت. از همه چیز سخن می گوید اما هیچ چیز را تعریف نمی کند. از هر خرمنی شاخه ای برگرفته و از آن درختی ساخته که از هر شاخه اش محصولی متفاوت تولید می شود.
هر کدام از اصول عرفان کیهانی موضوع متفاوتی را مطرح می کند که در برخی از آنها تضاد هم وجود دارد.
به عنوان نمونه:
در کتاب اساس نامه عرفان کیهانی آمده است که: عرفان حلقه (کیهانی) نوعی سیر و سلوک عرفانی است، که مباحث عرفانی را مورد بررسی نظری و عملی قرار می دهد و از آن جا که انسان شمول است، همه انسان ها صرف نظر از نژاد، ملیت، دین، مذهب و عقاید شخصی می توانند جنبه نظری آن را پذیرفته و جنبه عملی آن را مورد تجربه و استفاده قرار دهند.[1]
و در جای دیگر، آقای طاهری در نشریه راه کمال(ویژه نامه فرقه عرفان کیهانی) تحت عنوان مقاله عرفان و شریعت می نویسد: شریعت و عرفان برای انسان، به منزله دو بال برای یک پرنده هستند. هیچ پرنده ای با یک بال قادر به پرواز نبوده و نمی تواند به جایی برسد.
حال سخن این است:
اگر عرفان از شریعت جدا نیست و نمی توان با یکی از آنها به مقصد رسید، چگونه انسان بی دین و بی اعتقاد، می تواند عرفان کیهانی را، چه از جنبه نظری و چه عملی تجربه کند. آقای طاهری عرفانش را از یک سو انسان شمول می داند و آن را مقید به دین و مذهب خاص نمی کند و از طرفی تنها راه رشد و کمال را شریعت و عرفان معرفی می کند.
آیا این دوگانه گویی نیست؟
حجت الاسلام سالاری
[1] .محمد علی طاهری، عرفان کیهانی، ص 17