۱۲:۳۷
۱۴۰۰/۰۸/۰۴

چالش مسیحیان در درک تثلیث!

مسیحیان در اثبات عقلانی این آموزه نیز با چالش مواجه شده‌اند و تنها به لزوم ایمان آوردن به مسیحیت برای درک این آموزه عقل ستیز تأکید دارند.
کد خبر: ۱۷۵۳۸

فرقه نیوز- بخش مسیحیت تبشیری، بی‌شک فهم و درک تثلیث در میان مسیحیان یکی از بزرگ‌ترین مشکلات و چالش‌های پیش روی آنان در طول قرن‌های متمادی است. آموزه‌ای که نه‌تنها در کتاب مقدس به آن اشاره نشده؛ بلکه حتی به اعتراف برخی از اندیشمندان مسیحی کلمه سه‌گانه و تثلیث در کتاب مقدس وجود ندارد.[1]و تنها کنایه‌های در این زمینه یافت می‌شود.[2]در حقیقت سؤال اساسی از کتاب مقدس این است که آیا به‌راستی تثلیث به‌عنوان مهم‌ترین آموزه مسیحی می‌توانست مورد غفلت حضرت عیسی و حواریون و نویسندگان کتاب مقدس قرار بگیرد؟!

همچنین مسیحیان در اثبات عقلانی این آموزه نیز با چالش مواجه شده‌اند و تنها به لزوم ایمان آوردن به مسیحیت برای درک این آموزه عقل ستیز تأکیددارند , در خانواده‌های مسیحی اغلب اطفال در اوایل عمر به وجود خدایی شبیه انسان ایمان می‌آورند.

در خانواده‌های مسیحی اغلب اطفال در اوایل عمر به وجود خدایی شبیه انسان ایمان می‌آورند.

شاید یکی از بزرگ‌ترین و ابتدایی‌ترین نقدها بر تثلیث را کشیش آریوس یکی از بزرگ‌ترین کشیش‌های مسیحیت و در شورای نیقیه مطرح نمود و نشان داد که درک و اثبات تثلیث دشوارهای های زیادی دارد که قابل‌پذیرش نیست او در این شورا گفت: "مسیح با آفریننده یکی نیست؛ ... او چنین استدلال کرد (اگر پسر به‌وسیله پدر به وجود آمده است باید در زمان به وجود آمده باشد (حادث باشد) در این صورت نمی‌تواند با پدر ازلحاظ ابدیت یکسان باشد. به‌علاوه اگر مسیح آفریده‌شده است باید کلمه از عدم به وجود آمده باشد نه از ذات پدر پس با پدر از یک ذات نبوده است" [3]

تا به امروز نیز بسیاری از مسیحیان به غیرقابل درک بودن این مسئله اشاره‌کرده‌اند تا جایی که این مسئله را باعث سرگردانی و گمراهی و اضطراب برخی از مسیحیان برشمرده‌اند.

ولتر اوسکارلند برگ (دانشمند فیزیولوژی و بیوشیمی آمریکا) به نکته تأمل‌برانگیزی در نتایج اعتقاد به تثلیث اشاره می‌کند. او به‌صراحت یکی از نتایج تثلیث را اعراض و انصراف از خداشناسی برمی‌شمارد.

در خانواده‌های مسیحی اغلب اطفال در اوایل عمر به وجود خدایی شبیه انسان ایمان می‌آورند.

مثل‌اینکه بشر به شکل خدا آفریده‌شده است. این افراد هنگامی‌که وارد محیط علمی می شوند و به فراگرفتن و تمرین مسائل علمی اشتغال می‌ورزند این مفهوم انسانی شکل و ضعیف خداوند نمی‌تواند با دلیل منطقی و مفاهیم علمی جور دربیاید. درنتیجه بعد از مدتی که امید هرگونه  سفارشی از بین می‌رود مفهوم خدا نیز به‌کلی متروک و از صحنه فکر خارج می‌شود و احساس این‌که در ایمان به خدا قبلاً اشتباه شده و هم‌چنین عوامل روانی دیگر باعث می‌شوند

که شخص از نارسایی این مفهوم بیمناک می‌شود و از خداشناسی اعراض و انصراف حاصل می‌کند[4]

تولستوی نیز در کتاب اعتراف خود به نکته قابل‌تأملی اشاره می‌نماید: "به خود گفتم که او وجود دارد و فقط در همین لحظه که وجود او را تصدیق کردم حیات در من دمیده شد؛ و من امکان زندگی را احساس کردم؛ و لذت وجود را درک نمودم.اما چون پس از تصدیق به وجود خدا در پی آن رفتم که نسبت او را با خود بدانم و چون در این مقام به تبعیت قوم تصور خدایی را کردم که خالق ما است و در 3 شخص تجلی کرده و پسر خویش عیسی مسیح- نجات‌دهنده مارا–فرستاده است آن خدا باز از من و جهان جدا گشت و چون تکه یخی در مقابل دیدگانم آب شد؛ و باز چیزی در من باقی نماند و باز چشمه حیات در من خشک شد و من همچنان مأیوس ماندم[5]

بنابراین آنچه مشخص است جامعه مسیحی برای درک تثلیث همواره با شبهات و سؤالات جدی مواجه بوده است و پاسخ‌های کلیسا هیچ‌گاه نتوانسته آن‌ها را اقناع کند تا جایی که دچار بحران شده‌اند.


پی نوشت:

[1]- عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص131

[2]- - مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس،ص345

[3]- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه حمید عنایت، ج3، ص768

[4]- جان کلوور مونسما، اثبات وجود خدا،ترجمه آرام، امین مجتهدی، ص59

[5]- مصطفی حسینی طباطبایی، دعوت مسیحیان به توحید در پرتو تعالیم قرآن و انجیل، نقل از تولستوی، اعتراف، ترجمه هوشمند فتح اعظم،ص 89- 90



انتهای پیام/




گزارش خطا
ارسال نظر