مجاهدین خلق یک موجود عجیب الخلقه چندرگه است که در هر مراسمی ادعا میکند که گزینه جایگزین برای جمهوری اسلامی است حتی با جود آنکه تقریبا همه ایرانیان از این گروه نفرت دارند.
فرقه نیوز، ممکن است این پرسش برایتان مطرح شود که آیا مادامی که گروههای مسلح رادیکال به لحاظ سیاسی برای حمله به کشورهایی که آمریکا دشمن تلقی میکند، مفید باشند علاقه بیش از حد واشنگتن به تروریسم شامل حمایت از آنها میشود؟ حقیقت بسیار مشهوری است که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در خلق القاعده برای حمله به روس ها در افغانستان با عربستان سعودی همکاری کرد و همین استدلال "دشمن دشمن من” در ایجاد روابط فعلی با گروههای رادیکال در سوریه نیز مصداق پیدا میکند.
آمریکاییهای سرشناس به حمایت از فرقه قاتل ادامه میدهند
به گزارش بولتن نیوز، با توجه به این واقعیت که ایران هنوز دشمن دولت بایدن تا به امروز است، شاید تعجب آور نباشد که شاهد حمایت آمریکا از گروههای تروریستیای باشیم که قادر به حمله به اهدافی در جمهوری اسلامی باشند. به همین منظور، اخیرا گروهی از مقامات و سیاستمداران سابقا بلند پایه حکومتی، درگیر ایجاد ارتباط با گروه ترویست ایرانی مجاهدین خلق بودهاند، که به تازگی در دهم ژوییه همایش سه روزه سالانهاش در پاریس را برگزار کرده است. به دلیل پروتکلهای بازدارنده حکومت فرانسه در دوران پاندمی کووید، این همایش آنلاین برگزار شد و سخنران ویژه آن میشل فلورنوی، معاون وزارت دفاع در دوران اوباما بود. فلورنوی زمانی نامزد پیشنهادی وزارت دفاع برای دولت بایدن نیز بود و در حال حاضر مدیر شرکت مشاوره "مشاوارن وست اکسس” است که با وزیر امورخارجه فعلی آنتونی بلینکن تاسیس کردند و نفوذ قابل ملاحظهای بر نیروی انسانی و مسائل دیگر کاخ سفید دارد. فلورنوی در سخنرانیاش ایران را تهدیدی برای امنیت منطقه خاورمیانه، آمریکا و مردم خودش دانست و داد سخن داد که «چگونه از زمان انقلاب 57 هر یک از دولتهای آمریکا مجبور بودند با تهدید این رژیم انقلابی سر و کله بزنند و دولت بایدن نیز از این قاعده مستثنا نیست. ایران یکی از فوریترین مشکلات سیاست خارجیما روی میز کار رییس جمهور است.» او خواستار یک «تغییر رژیم درونی» در جمهوری اسلامی شد.
شماری از نمایندگان از هر دو حزب سیاسی آمریکا نیز در این گردهمایی آنلاین صحبت کردند. سخنرانان شامل افرادی چون رهبر اقلیتهای مجلس نمایندگان کوین مک کارتی، سناتور منندز دمکرات اهل نیوجرسی که رییس کمیته روابط خارجی سناست و همچنین سناتورهای دمکرات کوری بروکر از نیوجرسی و جین شاهین از نیوهمپشایر، میشد. همچنین جمهوری خواهان شرکت کننده سناتور ریک اسکات از فلوریدا و هر دو سناتور تگزاس جان کورنین و تد کروز، بودند. رییس سابق کمیته ملی دموکراتیک، دانا برازیل نیز همچون وزیر امور خارجه سابق مایک پمپئو سخنرانی کرد. پمپئو گفت که باید به مجاهدین خلق «توجه ویژه شود و محافظت شوند».
مجاهدین اجلاس خود را چنین توصیف کردند: «بزرگترین رویداد آنلاین ویژه آزادی ایران» با هدف «برانگیختن قیام ها علیه حکومت جمهوری اسلامی». هرچند که اشاره به خیریه مجاهدین برای پرداخت مبالغ سخاوتمندانه به سخنرانان لازم است اما باید به این نکته نیز پرداخت که اطلاعات درباره مجاهدین خلق و سوابقش به سادگی در اینترنت و منابع دیگر قابل دسترس است. مخصوصا فلورنوی باید بهتر از دیگران مجاهدین خلق را میشناخت اما حتی او هم بعد از دست ودلبازیها، به طور غیر قابل باوری ادعا کرد که نمیدانسته که دارد برای یک گروه تروریستی که آمریکایی ها را کشته بوده، سخنرانی میکند.
باید این موضوع را در نظر گرفت که همه نمایندگان کنگره شرکت کننده در همایش مجاهدین خلق روابط به شدت نزدیکی با اسرائیل و لابی آن در آمریکا دارند. لابی اسرائیل نیز به نوبت خود در تلاشهایش برای دیونمایی ایران به عنوان دشمن رسمی آمریکا بسیار فعال بوده است. به جهت اطمینانتان بگویم که هیچ کدام از سخنرانان در جلسه حتی اشاره هم نکردند که اسرائیل از عوامل مجاهدین خلق برای ترور دانشمندان هستهای ایران و عملیاتهای خرابکارانه در ایران استفاده میکند.
مجاهدین خلق یک موجود عجیب الخلقه چندرگه است که در هر مراسمی ادعا میکند که گزینه جایگزین برای جمهوری اسلامی است حتی با جود آنکه تقریبا همه ایرانیان از این گروه نفرت دارند. به نظر میرسد که حمایت از مجاهدین هم نامربوط و هم ناموثر باشد اما نفرت ایرانیان از مجاهدین آن قدر گسترده است که این گروه را محبوب حکومت واشنگتن کند. واشنگتنی که مایل است آخوندها را ساقط شده و جایگزین شده با چیزی قابل کنترل تر برای امریکا و اسرائیل ببیند.
مجاهدین خلق توسط رهبرش مریم رجوی مانند یک فرقه اداره میشود، با یک سری قوانینی که رفتار اعضایش را محدود و کنترل میکند. به روایتی عضویت در مجاهدین خلق نوعی بردهداری نوین است. در تحقیقی که توسط موسسه رند برای حکومت آمریکا تهیه شد، مصاحبههایی با اعضای سابق مجاهدین خلق شده است. این تحقیق نتیجه گیری میکند که «بسیاری از خصوصیات اصلی یک فرقه مانند کنترل اجباری، توقیف اموال، کنترل جنسی (مانند طلاق و تجرد اجباری)، انزوای عاطفی، کار اجباری، محرومیت از خواب، شکنجه جسمی و محدودیت خروج، در مجاهدین خلق مشاهده میشود».
این گروه در حال حاضر از درون یک مجموعه اسرارآمیز و به شدت محافظت شده، به مساحت 84 جریب، در آلبانی که به صورت پنهانی تحت حمایت جامعه اطلاعاتی آمریکاست، و از طریق دفتر «شاخه سیاسیاش» در پاریس که خود را شورای ملی مقاومت می نامد، عمل می کند. مجاهدین خلق به لحاظ مالی از سوی عربستان سعودی حمایت میشود، که به گروه توانایی برگزار کردن مراسم در آمریکا و اروپا و پرداخت مبالغ سخاومتندانه برای پانزده دقیقه سخنرانی به سیاستمداران میدهد، تا سخنرانان از سازمان و هر کاری که انجام میدهد تعریف و تمجید کنند. این سازمان به افرادی از درون حلقه سوداگران قدرت رشوه میدهد و حمایت اسرائیل از آن چنان موفق عمل کرد که در سال 2012 وزارت امور خارجه هیلاری کلینتون، حتی با وجود آن که در دهه 70 آمریکایی ها را کشته بود، آن را از فهرست گروههای تروریستی حذف کرد.
چنان که ذکر آن رفت، به لطف لابی گسترده بیزاران از ایران، مجاهدین خلق از گروه تروریستی به «قهرمانان دمکراسی ایران» تغییر نام دادند. مقالهای در گاردین توضیح میدهد که چگونه «فهرست طولانی شگفت آوری از سیاستمداران امریکایی از هر دو حزب پولهای هنگفت گرفتند تا در رویدادها به نفع مجاهدین خلق صحبت کنند. کسانی چون رودی جیولیانی، جو لیبرمن، جان مک کین، نیوت گینگیریچ ، ایلین چاو و نمایندگان سابق حزب دمکرات ادوارد رندل و هوارد دین – به همراه شمار زیادی از مقامات سابق اف بی آی و سی آی ای. تخمین زده میشود که جان بولتون که بارها در مراسم مجاهدین خلق حضور یافته بالغ بر 18 هزار دلار از مجاهدین دریافت کرده است. بر اساس اسناد افشا شده از دریافتیهای بولتون، بولتون تنها برای یک سخنرانی در مراسم مجاهدین در پاریس در سال 2017، چهار هزار دلار گرفته است.»
ظاهرا هیچ وقت به ذهن این نمایندگان کنگره و مقامات بلند پایه خطور نکرده که مجاهدین خلق پیش از آن که روی صحنه واشنگتن حاضر شود و شروع به خریدن سیاستمداران آمریکایی کند، تاریخچه بلند بالایی داشته است. مجاهدین خلق که متشکل از دانشجویانی با گرایشهای مارکسیستی و ضد کاپیتالیستی و ضد استعماری بود، در زمان انقلاب ایران در 1979 با حکومت جدید درافتاد و مجبور شد که در کمپ اشرف در نزدیکی بغداد ساکن شود. صدام حسین از آن ها حمایت میکرد و برای حملات تروریستی درون مرزهای ایران از آنها استفاده میکرد. شروع ضد آمریکایی مجاهدین خلق در سال های دهه 70 میلادی با حملات خشمگینانه به مواضع نظامی و تجاری آمریکا در ایران و مخالفت با حضور آمریکاییها در زمان شاه در ایران همراه بود. در 1979از اعدام گروگانهای سفارت آمریکا به جای مذاکره برای آزادی آنها حمایت کردند. یکی از شعارهایشان «مرگ بر آمریکا از گوشت و خون بر لبهای هر مسلمان و فریاد مردم ایران است: آمریکا نابود باد».
در میان حکومت آمریکا، مجاهدین برای ترور شش نفر از پرسنل نیروی هوایی ارتش آمریکا و غیرنظامیان پیمانکار پروژههای دفاعی آمریکا در ایران، بدنام بودند. در یک مورد مجاهدین با یک کمین جسورانه دو افسر نیروی هوایی را در راه بازگشت از فرودگاه به قتل رساندند. این عملیات تا اواخر دهه هفتاد در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا به عنوان نمونهای از یک عملیات بی نقص برای حمله به یک خودرو در حال حرکت مورد بررسی قرار میگرفت.
با توجه به اینکه امروز در همه کانونهای خبری از فیک نیوزها در رسانههای اجتماعی میخوانیم، شگفت آور است که نامی از مجاهدین خلق برده نمیشود. مرکز عملیاتی فعلی آنها در آلبانی از تعداد زیادی کامپیوتر استفاده میکند که زیر دست افرادی است که بعضا مسلط به زبان انگلیسی هستند و مثل رباتهایی عمل میکنند که کامنت های حمایت از تغییر رژیم را به تعداد زیاد منتشر میکنند و موجهایی از انتقاد علیه هر مطلبی در حمایت از ایران در هر جایی از شبکههای اجتماعی مثل فیس بوک و توییتر، به راه میاندازند. با یک حساب کاربری، بیش از هزار حامی مجاهدین خلق هزاران حساب کاربری را در شبکههای اجتماعی به طور همزمان مدیریت میکنند. هدف همه این شلوغ بازیها متقاعد کردن مخاطبان انگلیسی زبان به این است که جمعیت ایرانیان مخالف رژیم و موافق جایگزینی مجاهدین خلق با رژیم زیاد است.
در طول بیش از ده سال گذشته، حقیقت غیر قابل انکار این است که افرادی از هر دو حزب اصلی کنگره یا به پایگاه مجاهدین در آلبانی سفر کردهاند یا پیام ویدئویی دادهاند و یا به صورت زنده در مراسم حضور یافتهاند که همه در قبال مبالغ هنگفت پرداختی مجاهدین انجام شده است. حمایتی که از سوی سیاستمداران و مقامات سرشناس برای تمجید پرشور از یک گروه تروریستی که ذاتا ضد آمریکایی است و مقامات آمریکا را کشته است، مایه بیآبرویی است. همچنین این موضوع نشانه مشکلات عمیقتری است که نشان میدهد سیاست خارجی ما چگونه از طریق حاکمیت منافع خاصی شکل میگیرد. اینکه سیاست آمریکا در قبال ایران، باید به سوی تمجید از یک فرقه افراطی رادیکال که تحت حمایت مالی عربستان سعودی و حمایت سیاسی رژیم آپارتاید اسرائیل است، سوق داده شود، منافع واقعی آمریکا را به قیمت در معرض خطر شدید قرار گرفتن، نادیده میگیرد.
انتهای پیام/