به گزارش فرقه نیوز
بررسی تاریخ تصوف، گویای سیاسی بودن اکثر فرق و سلاسل تصوف فرقهای میباشد. فرق مختلف تصوف همواره مورد توجه دشمنان اسلام ناب محمدی و استکبار جهانی قرار گرفتهاند تا با استفاده ابزاری از آنها زمینه نفوذ در بدنه اسلام ناب فراهم شود و پایههای ارکان حکومت اسلامی با تفکرات التقاطی و انحرافی تصوف فرقهای متزلزل شود. در این بین فرقه صوفیه بکتاشیه که با تفکرات حاجی بکتاش ظهور کرده بود از این قاعده مستثنا نبود و باعث تحولات عظیمی در سیاست حکومتهای دوران اوج خود شد. حرکت خزنده و چراغ خاموش فرقه صوفیه بکتاشیه به نحوی بود که این فرقه موفق شد «وارد حریم دربار پادشاهان عثمانی شود و جزو یکی از ارکان سیاستگذاری دولت وقت شود و به مرور زمان باعث فروپاشی دولت عثمانی گردد» [1] تا خطرات تصوف فرقهای و دخالت آنها در سیاست علارقم شعار عدم دخالت در سیاست بر همگان ثابت شود. به نحوی که یهودیان «طریقت بکتاشی را ابزاری مناسب برای تاثیرگذاری بر سیاست عثمانی و به ویژه سلطه بر ینگیچریکان یافتند[2]
حرکت خزنده و چراغ خاموش فرقه صوفیه بکتاشیه به نحوی بود که این فرقه یکی از موفقترین ساختار تخریب سیاست به خود اختصاص داد و بدون خونریزی موفق به تصرف دستگاهای اجرایی شد «به درون ساختار سیاسی عثمانی نفوذ کردند؛ سلطه خود را بر دستگاه اجرایی گستردند و از این طریق به نوعی کودتای بدون خونریزی دست زدند.» [3] آلبرت گالاتین ماکی در دائره المعارف فراماسونری خود، از فرقه بکتاشی به عنوان یک سازمان ماسونی بومی عثمانی یاد میکند.
حاج بکتاش که بود و سرآغاز فرقه صوفیه بکتاشیه
محمد بکتاش یا حاجی بکتاش ولی یکی از سران تصوف فرقهای بود که در روستای فوشنجان نیشابور به دنیا آمد و بنیانگذار فرقه صوفیه بکتاشیه شد. وی در سن چهل سالگی به روم آسیای صغیر مهاجرت کرد و در 62 سالگی نیز درگذشت. سرآغاز فرقه بکتاشی، به عنوان یک طریقت به اصطلاح عرفانی منسجم و سازمان یافته، به «اوایل قرن دهم هجری و به فردی با نام بالم سلطان میرسد که در میان بکتاشیان به پیرثانی معروف است» [4] میرسد. با مرور زمان فرقه صوفیه بکتاشیه به «یک حرکت سیاسی دینی تبدیل شد و گروههای مسیحی، از آن جا که در این حرکت جمع بین اسلام و مسیحیت را ممکن میدیدند؛ بدان پیوستند» [5]
سلسله مراتب در فرقه صوفیه بکتاشیه
فرقه صوفیه بکتاشیه همانند سایر فرق صوفیه دارای سلسله مراتب درون فرقهای است که به صورت مختصر به بررسی این مراتب خواهیم پرداخت؛
1-عاشق؛ اولین مرحله در سلسله مراتب بکتاشیه عاشق نام دارد که این مرحله مختص هواداران فرقه بکتاشیه است. این مرحله در فرقه صوفیه گنابادیه همان مرحله طلب است که در فرقه بکتاشیه به نام عاشق شناخته میشود.
2-محبت؛ شخص بعد از آنکه جزو هوادارن فرقه بکتاشیه شد با گذشت زمان و ثابت کردن وفاداری خود به مرحله محبت وارد میشود. در فرقه صوفیه گنابادیه از این مرحله به عنوان فقر یاد میشود.
3-درویش؛ سومین مرحله به اصطلاح طریقتی بکتاشیه است که فرد با اجرای مراسم خاص به این مرحله وارد میشود. به طور معمول فاصله زمانی مرحله محبت به مرحله درویش توسط شخص جذب شده حدود ده سال است. فرقه صوفیه گنابادیه از این مرحله به عنوان ماذون یاد میکند با این تفاوت که فاصله زمانی در آن قید نشده است و فقرا میتوانند با ایجاد تحرک و اغتشاش یک شبه ره ده ساله فرقه بکتاشیه را سپری کنند. برای اثبات این ادعا کافیست مصطفی آزمایش جاسوس فرانسوی این فرقه را نام برد که با قطبیت نورعلی تابنده به خاطر فعالیت سیاسی و معاند وی حکم ماذونی دریافت کرد!
4-بابا؛ بعد از آنکه شخص وارد مرحله درویشی شد با گذشت زمان یکی از املاک فرقه بکتاشیه در اختیار وی قرار میگیرد تا به تبلیغ فرقه و برگزاری جلسه بپردازد. این مرحله در فرقه صوفیه گنابادیه به عنوان شیخ شناخته میشود.
5-خلیفه؛ شخصی که به مرحله خلیفه برسد موظف هست بر فعالیتهای باباهای یک منطقه نظارت کند به نوعی میشود از آن به عنوان شیخ المشایخ یاد کرد.
6-دده؛ آخرین مرحله فرقه صوفیه بکتاشیه دده نام دارد که تکیه مرکزی در اختیار دده قرار دارد. دده در فرقه صوفیه بکتاشیه نقش قطب در فرقه صوفیه گنابادیه را ایفا می کند با این تفاوت که قطب در فرقه صوفیه گنابادیه حرف اول و آخر را میزند ولی در فرقه بکتاشیه شورای اجرایی وجود دارد که متشکل از دده و هشت بابا میباشد و غالبا تصمیمات نهایی توسط شورای گرفته می شود. [6]
شاخصههای فرقه صوفیه بکتاشیه
فرقه صوفیه بکتاشیه همانند مسیحیان اعتقاد به تثلیث دارند با این تفاوت که تثلیث این فرقه «الله، محمد، علی» است. با توجه به شباهتها و تاثیرپذیری این فرقه از مسیحیان، بر سر سفره شراب میآورند و همانند آنها نزد بزرگ خود به گناهان انجام داده اعتراف میکنند و از او طلب آمرزش میخواهند. شرب خمر نزد فرقه صوفیه بکتاشیه حرمت ندارد و به اسرار اعداد و حروف عقیده دارند. فرقه صوفیه بکتاشیه فضل الله استرآبادی را گرامی میدارند و کتاب جاویدان نامه وی را محترم میشمرند. این کتاب را به فارسی عشق نامه و به ترکی فرشته اوغلی گویند. پیروان این فرقه عبای سفید و کلاه سیاه چند گوش مثلث شکل که گاهی عدد اضلاع آن به احترام ائمه اثنی عشر به دوازده ضلع میرسد میپوشند و شیخ ایشان دارای عمامهای سبز است. فرقه بکتاشیه گردبندی از سنگ مهره بر گردن خود دارند که آن را قیلتماش یا سنگ تسلیم گویند و تبرزینی دودم و عصائی دراز دارند. جوانان بیزن ایشان گوشواره هائی به گوش میآویزند تا از زن داران تمیز داده شوند[7]
منابع:
[1] تاریخ امپراطوری عثمانی، صفحه 135
[2] همان، صفحه 142
[3] همان، صفحه156
[4] مقالات غیبیّه و کلمات عینیّه، صفحه 74
[5]تاریخ امپراطوری عثمانی، صفحه 160
[6]برگرفته از تحقیق دونمز
[7]برگرفته از تاریخ ادیان و مذاهب جهان، جلد سوم، صفحه 248