خبری تحلیلی فرقه نیوز

کد خبر: ۶۶۴۹
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21

برائت جویی اسلام ناب با انجمن حجتیه متفاوت است

مدیر موسسه راهبردی حق پژوهی گفت: انجمن حجتیه یکی از تکیه‌گاه‌هایش برخی جلسات عزاداری و هیئت‌های مذهبی است. نوع خاصی از ارادت به اهل‌بیت و تشیع را در جلساتشان تبلیغ می‌کنند. ما قائل به برائت هستیم. کسی که برائت نداشته‌باشد ولایت هم ندارد. مگر می‌شود کسی را دوست داشته‌باشی و با دشمنان او دشمنی نکنی؟ اصلا منطقی نیست؛ اما بین برائتی که ما می‌گوییم با برائتی که انجمنی ها می‌گویند فرق است. برائت ما برائت پویا و زنده و به‌روز است. برائت آن‌ها مرده است و تاریخ مصرفش تمام شده است.
امین نیا

به گزارش فرقه نیوز، موسسه راهبردی حق پژوهی به‌عنوان یک مرکز تخصصی پژوهشی در باب فرق و ادیان و مذاهب از سال ۸۹ کارش را شروع کرده است. در ابتدا با بحث نقد و بررسی بهائیت شروع و سپس به نقد انجمن حجتیه نیز قدم گذاشت. نقد دراویش صوفیه و گروه‌های صوفیانه و سایر فرق و گروه‌های نو ظهور نیز از دیگر موضوعاتی است که این موسسه به آن پرداخته است. گفتگو با حجت الاسلام مرتضی امین نیا ، مدیر این موسسه، با موضوع «نقدی بر تشیع انگلیسی» را در ادامه می‌خوانید. این گفتگو به‌مناسبت ایام عزاداری آخر صفر و نوع عملکرد این فرق در هیئت‌های مذهبی انجام شده است.

تشیع انگلیسی و جریاناتی که ذیل این موضوع قرار می‌گیرند مثل انجمن حجتیه و جریان نوظهور سیدصادق شیرازی، لطفا در مورد این‌ها و کلیت موضوع تشیع انگلیسی توضیح دهید و بگویید که به چه معناست.

حضرت امام(ره) واژه‌ای را در ادبیات ما ایجاد کردند به‌عنوان «اسلام آمریکایی» که مصادیقش را در بیانات ایشان می‌توان پیدا کرد. مقام معظم رهبری هم سال‌ها به‌خصوص در جلساتی که در ۱۴خرداد، سالگرد ارتحال امام(ره)، در حرم حضرت امام داشتند از ایشان به‌عنوان بنیان‌گذار اسلام ناب یاد می‌کردند و در مقابلش، اسلام آمریکایی را مطرح کرده و توضیح می‌دادند. اما چندسال است که واژه دیگری را مقام معظم رهبری وارد ادبیات ما کرده‌اند به‌عنوان «شیعه انگلیسی» و مشخص است منظور شیعه‌ای است که در پازل انگلستان و سیاست‌های آن بازی کند. شیعیان انگلیسی کسانی هستند که یک‌سری خدمات را به انگلیسی‌ها و اهداف آن‌ها ارائه می‌کنند. منظور از انگلیس هم بحث جرثومه فساد، اختلاف و مبارزه با اسلام ناب است. هرکس این‌گونه باشد «شیعه انگلیسی» است؛ چه روحانی باشد چه مداح و یا استاد دانشگاه، فرقی نمی‌کند.

مشخصا کدامیک از سیاست‌های انگلیس یا یا استعمار مد نظر است؟ اگر این ارتباط نباشد ولی در‌‌ همان راستا حرکت کند، باز هم تشیع انگلیسی است؟

بله، الآن هدف اصلی دولت انگلستان و تفکر تشیع انگلیسی تضعیف اسلام و درواقع جلوگیری از رشد اسلام است. هرکاری که باعث تضعیف و وهن اسلام شود از کارهای تشیع انگلیسی است، مثل قمه‌زنی. ما چقدر تلاش می‌کنیم که مردم دنیا را با شیعه آشنا کنیم، ولی یک نفر با قمه‌زدن تمام تبلیغات ما را از بین می‌برد. آن جوان اروپایی وقتی این حرکت را می‌بیند، هر چقدر ما تبلیغ کنیم، روی او اثر نمی‌گذارد. مسلمان‌ها را خشن می‌بیند. موضوع دیگر پرداختن به مباحث اختلافی است، اختلاف‌افکنی بین گروه‌ها و مذاهب مسلمان، بین شیعه و سنی و... . هرچقدر ما مسلمانان با هم اختلاف داشته‌باشیم، جبهه مقابل ما پیروز است. همچنین بحث دوری از سیاست و حرکت در راستای سکولاریزم از اهدافی است که دنبال می‌کنند. شیعه‌ای که دنبال حکومت و سیاست نباشد و فقط و فقط به یک سری ظواهر دین بپردازد، در خدمت دولت انگلیس و این تفکر شوم است. نداشتن روحیه استکبارستیزی از دیگر مشخصات این‌هاست. شیعه انگلیسی درواقع‌‌ همان اسلام آمریکایی است، همان اسلام اموی و اسلام عباسی است. رهبری می‌فرماید: ببینید با امام‌جعفرصادق(ع) نمی‌توانستند بسازند. با امام‌حسن‌مجتبی(ع) نساختند. همه ائمه شهید، زندانی و یا تبعید بودند؛ ولی عده‌ای را داریم که مسلمان، متدین و مذهبی هستند اما دولت عباسی و اموی با آن‌ها نه‌تنها کاری نداشتند که به آن‌ها سرویس هم می‌دادند؛ حتی دعوتشان می‌کردند که ما را نصیحت کنید و جلسه وعظ و خطابه هم برایشان می‌گذاشتند. این اسلام را ما اسلام اموی و آمریکایی و شیعه انگلیسی می‌گوییم.

درباره مصادیق شیعه انگلیسی، گویا به دو جریان انجمن حجتیه و جریان سیدصادق شیرازی اشاره شد. عملکرد این دو را چطور ارزیابی می‌کنید؟

البته منحصر کردن شیعه انگلیسی به این یکی‌دومصداق غلط است. اسلام برخی لیبرال‌های ما هم که می‌گویند و روشنفکران ما ارائه می‌کنند برگی از شیعه انگلیسی است. انجمن حجتیه البته به‌خاطر شعار «دین از سیاست جداست» نمود بیشتری در این میان دارند وگرنه تنها این‌ها نیستند. ‌سال۱۳۳۲ بعد از کودتای محمدرضا پهلوی و شکست نهضت ملی‌شدن صنعت نفت، شیخ محمود حلبی آمد و عده‌ای را تحت‌عنوان یک انجمن سازمان‌دهی کرد و بعد هم مسائل سال٣۶-١٣٣۵ این‌ها رسما با دریافت مجوز به‌عنوان یک انجمن شروع به فعالیت کردند. در ابتدا بحثشان مبارزه با بهائیت بود. منتها چون افکارشان با انقلاب در تضاد بود انقلابیون این‌ها را طرد کردند و این‌ها هم دقیقا در تقابل با انقلاب بودند. اسنادی داریم که این‌ها با ساواک همکاری می‌کردند. بعد از انقلاب هم با موضع‌گیری‌های صریح حضرت‌امام(ره) به‌کل بایکوت شدند و در سال۶۲ خود آقای حلبی تعطیلی انجمن حجتیه را اعلام‌کرد که هیچ‌گاه این انجمن تعطیل نشد. حضرت‌امام(ره) فرمودند این یک تاکتیک است و تعطیلی کافی نیست و باید منحل شود؛ حتی تعطیل هم نشد و آن‌ها فعالیت‌های خودشان را داشتند و بعد از ارتحال امام(ره) از سال۶۸ خیلی کارشان را جدی‌تر دنبال کردند؛ حتی امام(ره) سه‌ماه قبل از ارتحال در منشور روحانیت اشاره کردند که به طلبه‌های گران‌قدر توصیه می‌کنم که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و بنا ندارند که عقب بنشینند. یک سال قبل از ارتحالشان هم به فقهای شورای نگهبان نامه نوشتند که مواظب باشید که انجمن حجتیه همه‌چیزتان را از بین نبرد و نابود نکند. امام(ره) هشدار داده‌بودند.

بحث سیدصادق شیرازی هم یکی از جریانات خیلی مرموز و مشکوک است. چطور می‌شود یک مرجع تقلید با اینکه می‌دانید آنچنان مقلدی ندارد، کانال‌های ماهواره‌ای عجیب و سایت‌های مختلف داشته‌باشد. پایگاه تبلیغی ایشان در انگلستان است. داماد برادرش، یاسر الحبیب، یک روحانی که در کویت زندانی بود و از آنجا با ترفندی فرار کرده و در انگلستان حوزه علمیه زد. در آنجایی که کسی جرئت نمی‌کند کوچک‌ترین تبلیغی به نفع اسلام بکند، این‌ها حوزه علمیه زدند و... . مدرسه امام‌حسین(ع) رسما دارد مسلمان‌ها را به جان هم می‌اندازد، همان چیزی که دولت انگلستان می‌خواهد و علیه نظام جمهوری اسلامی هم فعالیت می‌کنند. این دو جریان به‌عنوان گوشه‌ای از فعالیت‌های گروه‌های موسوم به تشیع انگلیسی و نه تمام آن مطرح می‌شوند.

همین طیف شیرازی با لیبرال‌ها از لحاظ نتیجه عملکرد در یک جبهه هستند. رابطه فکری این دو را چگونه می‌بینید؟

شاید تفاوت این دو گروه با گروه‌های دیگر مثل لیبرال‌ها این است که لیبرال‌ها خیلی سنگ دین را به سینه نمی‌زنند؛ حتی در صحبت‌ها و منش‌هایشان به‌گونه‌ای مقابله با دین هم دیده می‌شود. به نظر من، در همین گروه باید صوفیه را هم جا بدهیم؛ چون صوفیه جریانی دینی است که به اسم دین وارد شده و متاسفانه سیاست‌های دولت انگلستان و آن تفکراتشان را دنبال می‌کنند.

مشخصا کدامیک از فتواها و رفتار‌های این طیف آن‌ها را به مصداق «تشیع انگلیسی» نزدیک می‌کند؟

البته به برداشت من، کسانی که می‌شناسم که ادعا می‌کنند مقلد ایشان هستند، درواقع مقلد واقعی نیستند. برخی به خود من مراجعه می‌کنند و می‌خواهند مرجع تقلید انتخاب کنند و می‌گویند به ما یک نفر را معرفی کن که آسان‌تر از بقیه می‌گیرد! این شخص دنبال تقلید نیست. می‌خواهد خودش را راحت کند. کسانی هم که مقلد صادق شیرازی هستند عموما کسانی هستند که به این نتیجه رسیده‌اند که می‌خواهند قمه بزنند و بررسی کرده و دیده‌اند صادق شیرازی اجازه‌اش را داده و به‌دنبال آن، مقلد ایشان شده‌اند. راه شناخت مرجع جامع‌الشرایط و اعلم مشخص است. از کدامیک از این راه‌ها کسی می‌تواند به سید صادق شیرازی برسد؟ آیا عده‌ای از علما ایشان را تایید کرده‌اند؟ آیا انسان‌های متعهد و فرهیخته ایشان را تایید کرده‌اند؟ خیر. این‌ها به‌خصوص برخی جوان‌هایی احساسی هستند که اطلاعاتشان از دین ضعیف است و فکر می‌کنند همه دین هم یعنی برائت از دشمنان اهل‌بیت و دشمنان اهل‌بیت هم فقط خلاصه می‌شوند در بنی‌امیه و بنی‌عباس و می‌خواهند خیلی هم به زحمت نیفتند، چون یکی از خصوصیات شیعه انگلیسی و اسلام آمریکایی «اسلام بی‌دردسر» است، دینی راحت و خوش‌گذران و ریلکس که در آن جهاد و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نباشد. همه‌چیز با نماز و روزه و نهایتا قمه‌زدن حل می‌شود!


اما از نگاه این طیف، درباره سوریه چه می‌شود گفت؟ شما ببینید شیرازی یک فتوا در مورد سوریه ندارد. در عراق چه می‌گذرد؟ آمریکا چه می‌کند؟ اسرائیل چه می‌گوید؟ از نظر این‌ها مهم نیست. یزید را لعن می‌کنند چون این یزید نمی‌تواند یقه آن‌ها را بگیرد. اگر یزید هم امروز زنده بود، این‌ها به یزید کاری نداشتند. پیروان این جریان عمدتا کسانی هستند که می‌خواهند پشت ایشان قایم شوند وگرنه مقلد اعتقادی به خود سیدصادق شیرازی ندارد؛ اما در فتواهای ایشان بحث «تبرّی» پررنگ است که ایشان مطرح می‌کنند و درنهایت می‌رسد به لعنت غاصبین حکومت امیرالمومنین و حق حضرت‌زهرا(س) و جلسات عیدالزهرا(س) و... . دیگر اینکه بحث «قمه‌زدن» بسیار پررنگ است؛ بنابراین اختلاف بین شیعه و سنی و دیگری بحث قمه‌زنی از آن چیزهایی است که باعث شده بعضی جذب این جمعیت بشوند.

انجمن یکی از تکیه‌گاه‌هایش برخی جلسات عزاداری و هیئت‌های مذهبی است. نوع خاصی از ارادت به اهل‌بیت و تشیع را در جلساتشان تبلیغ می‌کنند.
ما قائل به برائت هستیم. کسی که برائت نداشته‌باشد ولایت هم ندارد. مگر می‌شود کسی را دوست داشته‌باشی و با دشمنان او دشمنی نکنی؟ اصلا منطقی نیست؛ اما بین برائتی که ما می‌گوییم با برائتی که آن‌ها می‌گویند فرق است. برائت ما برائت پویا و زنده و به‌روز است. برائت آن‌ها مرده است و تاریخ مصرفش تمام شده. ما می‌گوییم وقتی می‌گویی «اللهم العن اول ظالم ظلم»، تا اینجا درست و بعد گفت «و آخر تابع له علی ذلک». هرکسی مقابل اسلام بایستد، از او تبری و بیزاری بجویید. امروز مصداق دشمنی با اسلام، آمریکا، انگلیس و اسرائیل است؛ اما این‌ها در جلساتشان همه‌اش به صدر اسلام چسبیده‌اند. ما که آن‌ها را تایید نمی‌کنیم ولی ما می‌گوییم فقط به شمر و یزید اکتفا نکنید. مرحوم مطهری می‌گفت: شمر مرد. یزید مرد. شمر زمان خودت را بشناس! الآن در سراسر دنیا با مسلمان‌ها چه‌کار می‌کنند؟ الآن با مردم یمن و عراق و سوریه چه می‌کنند؟ با این‌ها نباید مبارزه کرد؟ اصلا علت اینکه گفت زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام بخوان، علت اینکه گفت همیشه بخوانید، این است که تبری از دشمنِ زنده یادت نرود. امروز پرچم مخالفت با اسلام دست کیست؟ منتها این تبری‌جستن هزینه دارد، تحریم دارد، شهادت دارد، ولی آن تبری از چهره‌های صدر اسلام هزینه ندارد! خیلی‌ها هم دنبال این هستند که هم دنیا و هم آخرت را داشته‌باشند وگرنه باید تحریم، جنگ، مبارزه و جبهه را هم بپذیرند. این‌ها راه آسان را انتخاب کردند. درواقع یکی از مشخصات اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی عافیت‌طلبی است. یک نفری را که سال‌های سال از دنیا رفته برویم لعن و نفرین کنیم درحالی که کاری به دشمنان امروزی اسلام نداشته‌باشیم. شما از مقام معظم رهبری کسی را بیشتر اهل تبری پیدا نمی‌کنید. ایشان وقتی از آمریکا صحبت می‌کند، ببینید چطور با غیض دندان‌هایش را فشار می‌دهد. حالا ما با آمریکا کار نداشته‌باشیم و به یزید کار داشته‌باشیم؟

در هیئت‌های موسوم به انجمن، وعاظ و سخنرانان بیش از هرچیزی بر ظواهر تکیه دارند، مثل پوشیدن لباس مشکی حداقل تا ۴۰روز در اعیاد شیعه ریخت‌وپاش و نه ابراز شادی و جشن، اصراف، هزینه بیش‌ازحد، رفتارهای دور از شان در عیدالزهرا(س)‌ از قبیل پوشیدن لباس‌های جلف و رقصیدن و...آیا ما واقعا با توسل به ولایت امیرالمومنین(ع) مجوز این‌گونه رفتار‌ها را داریم؟

در نوشته‌ای مفصل حدیث مربوط به عیدالزهرا(س) را مورد بررسی قرار داده‌ایم و گفته‌ایم. روزی که عید است عید فطر، قربان، غدیر، مبعث، ١٣رجب و نیمه‌شعبان است که از اعیاد بزرگ ماست. در چنین روزهایی مستحب است که شما روزه بگیرید و دعا بخوانید، شب‌زنده‌داری و تهجد کنید. در غدیر روزه و شب‌زنده‌داری سفارش شده. دعا و زیارت وارد شده. کدام عید به ما گفته‌اند که شما بزنید و برقصید؟ کدام عید را گفته‌اند می‌توانید حرف‌های رکیک بزنید؟ این کار‌هایی که می‌کنند ظاهر دین هم نیست. تحریفات دین و خرافات است. بدعت‌هایی است که در دین وارد شده‌است. نه مورد تایید ائمه و نه مورد تایید بزرگان و عقلا و علمای ماست. بروید نظر مراجع را نگاه کنید. اکثر علما این اعمال را نهی کرده‌اند. منتها بعضی‌ها که از مکتب اهل‌بیت فاصله گرفته‌اند و دوست دارند به‌گونه‌ای دنبال هوا و هوس خودشان بروند، از اعیاد به‌عنوان وسیله‌ای برای مقابله با وحدت اسلام و مسلمین استفاده می‌کنند. / شهرآرا

http://ferghenews.com/files/995853telhram_.gif

 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۴
غیر قابل انتشار: ۰
امجدی
Iran (Islamic Republic of)
20:38 - 1394/09/22
اگر این انجمن منحرف است چرا همه مراجع گرام تقلید آنرا تایید کرده اند
حمیدی
Iran (Islamic Republic of)
10:10 - 1394/09/23
کدوم مرجع تقلید ؟ با سند صحبت کنید بهتره برید منشور روحانیت امام خمینی رحمه الله رو مرور کنید
نظرات بینندگان
آخرین اخبار