فرقه نیوز-بخش مدعیان دروغین، در ادامه بخش دوم و پایانی " برخورد امام سجاد (علیه السلام) بامدعیان مهدویت را میخوانید.
برای مشاهده بخش اول این یادداشت از طریق لینک زیر اقدام کنید.
بحران امامت در زمان امام سجاد(علیه السلام) فرصتی برای سیاست بازان و مخالفان امام چهارم بوجود آورد که در آن زمان به این گونه انحرافات دامن زده و آن را پر رنگ نمایند انحرافی که در قیام مختار بوجود آمد با وجود آنکه خوب آغاز کرده بود به انحراف کشیده شد. چون امامت محمد حنفیه را مطرح شد. و همچنین در جریان این بحران بود که برای عده ای از دوستان امام در امامت آن حضرت تردید به وجود آمد. از آن جمله((قاسم بن عوف)) بود که میان امامت امام سجاد و محمد حنفیه مردد شده بود. تا این که بعد از مدتی از این انحراف دست کشید و امامت آن حضرت را تایید نمود.
با رسوخ بعضی عقاید انحرافی در جامعه، امام سجاد با وجود این که سخت تحت تعقیب و زیر نظر امویان بود دست از هدایت و روشنگری برنداشت و به فکر آن بود که شیعیان را از مهلکه نجات داده با منحرفان برخورد نماید.
امام سجاد در چنین شرایط ناگوار اجتماعی مهم ترین کار خود را در زمینه برقراری پیوند مردم با خدا بوسیله دعا آغاز کرد. او با این کار خلاء شخصیتی مردم را پر کرد و جراحات عمیقی را که توسط دست اندرکاران آل امیه بر حیثیت و شخصیت آنان وارد شده بود التیام بخشید و برای فعالیت مردم در بعد معنوی راهی پیش پای آنان قرار داد که در سایه آن توانستند انگیزه نیرومندی برای زنده ماندن پیدا کرده یاس و خمودی مرگباری را که معمولا در اثر فشار و خفقان اجتماعی دامن گیر مردم شده بود از وجود خود بیرون برانند و دوباره شور و شادابی را که عامل اصلی تحرک در زندگی است بدست آورند.
چنین بود که مردم تحت تاثیر روحیات عالی آن حضرت قرار گرفتند و شیفته روش او شدند. بسیاری از طالبان علم و دانش در سلک راویان حدیث در آمده از سرچشمه زلال دانش او که برخاسته از علوم رسول خدا و امیرمومنان بود بهره جستند.
بنی امیه زندگی سیاسی و اجتماعی اهل بیت را ختم شده تلقی کرده بودند چون آن ها اگر چه با دقت و شیطنت های خاص خودشان با مسائل برخورد می کردند و در نتیجه ضعف روحی و اعتقادی مردم غالبا در کارهای خود پیروز از آب در می آمدند.
ولی با همه این زیرکی ها و شیطنت ها از یک نقطه حساس غفلت ورزیده بودند و آن وجود امام سجاد(علیه السلام) بود. آن حضرت هر چند جوان بود و از نظر شهرت و نفوذ اجتماعی در سطحی نبود که روی وی حسابی بشود اما از نظر روحی بسیار آراسته و در سطح بسیار بالایی بود او بر خلاف انتظار جامعه آن روز فعالیت سیاسی و فرهنگی خود را در مدینه آغاز کرد. گرچه می بایست با توجه به وضعیت موجود شیعه کار خود را از صفر شروع می کرد و مردم را به سمت اهل بیت می کشاند اما با هر وضعی بود در این راه موفقیت زیاد کسب کرد.
موقعیت امام سجاد در تاریخ کاملا تایید شده است زیرا آن حضرت موفق شد تا به شیعه حیاتی نو ببخشد و زمینه را برای فعالیتهای بعدی امام باقر و امام صادق فراهم آورد. تاریخ گواه است که در طول 34 سال فعالیت امام سجاد شیعه یکی از سخت ترین دوره های حیات خویش را پشت سر گذاشت دورانی که جز سرکوبی شیعه بوسیله امویان، چیزی در آن نداشت. با توجه به این وضعیت سیاسی و اجتماعی شیعه امام سجاد(علیه السلام) فرموده است)): تعداد محبین واقعی ما در مکه و مدینه به بیش از 20 نفر نمی رسید)). به موضع گیری و برخورد امام در این دوران حساس می توان به گونه های مختلفی اشاره کرد که عبارتند از:
بیان احادیث
این روشی است که امام سجاد(علیه السلام) با نقل پیامبر(علیه السلام) درباره امامت از طریق امام علی(علیه السلام) که شیعیان آن احادیث را درست تلقی می کردند. بدین صورت شیعیان اولین قدم های خود را در مخالفت با انحراف موجود برداشت.
چنان که اشاره شد با شیوه ای که امام سجاد در پیش گرفت بسیاری از مردم تحت تاثیر روحیات عالیه آن حضرت قرار گرفته در سلک راویان حدیث او در آمدند. چنان که ابن ابی الحدید به نقل یکی از دانشمندان امام را چنین توصیف می کند: (( کان علی بن الحسین ثقة مامونا کثیر الحدیث عالیا رفیعا ورعا)) علی بن الحسین ثقه، مورد اعتماد و دارای شخصیتی عالی و موقعیت اجتماعی خیلی بلند و با تقوا بود و از رسول خدا و پدران خود احادیث بسیاری نقل فرموده است.
بیان احادیث امام سجاد(علیه السلام) از پدرانش از پیامبر اکرم چنان موقعیتی به آن حضرت داده بود که حتی ابن شهاب زهری که از شخصیت های معروف و از عالمان سرشناس امام سجاد و از وابستگان امویان بود تحت تاثیر شخصیت آن حضرت قرار گرفته و با ولع تمام از محضر آن حضرت بهره ها برده و او را با عبارات احترام آمیزی ستوده است.
در نامه ای که امام به زهری نوشته بود وی را نصیحت کرده بود تا در موقعیت خود(بعنوان آلت دست حاکمیت اموی) تجدید نظر کند. و حتی یکبار به خاطر اهانتی که به ساحت امیرمومنان روا داشته بود مورد سرزنش قرار گرفت.با این وجود راوی علوم امام سجاد بود که چنانکه در کتب مختلف نقل های او از آن حضرت فراوان دیده می شود. او شیفته عبادت و خلوص حضرت سجاد(علیه السلام) بود.
با این تدبیر مردم نیز به آن حضرت ارادتی وافر و علاقه فراوانی پیدا کرده بودند بطوری که نقل شده قاریان مدینه هرگز بدون آن حضرت به قصد شرکت در مراسم حج به مکه نمی رفتند تا آنکه آن بزرگوار مدینه را به همین قصد ترک گوید. وقتی او حرکت می کرد هزار سوار به دنبال او به راه می افتادند.
بنابراین بیان احادیث پیامبر اکرم و تدبیر صجیج در پی گیری آن برخورد قاطعانه و در عین حال بسیار مرموز و ساده آرام آرام جلوی بسیاری انحراف ها را گرفته موقعیت شیعه و امامت امام سجاد را در جامعه آن روز تثبیت کرد و خط بطلانی بر مدعیان دروغین امامت کشید.
شیوه دعا و نشر آن
از دیگر موضع گیریهای امام سجاد(علیه السلام) برای حفظ اندیشه شیعی و برخورد با منحرفان شیوه دعا و نشر آن بود. هنگامی که جامعه دچار انحراف شد و روحیه رفاه طلبی و دنیا زدگی بر مردم غلبه کرد و فساد سیاسی و اخلاقی و اجتماعی آن را در محاصره قرار دارد و از نظر سیاسی هیچ روزنه ای برای رهایی از آن وجود نداشت. امام سجاد(علیه السلام) توانست برای بیان بخشی از عقائد خود از شیوه دعا استفاده کند و بار دیگر تحرکی در جامعه برای توجه به معرفت عبادت و بندگی خداوند ایجاد کند. گرچه ظاهرا مقصود اصلی در این دعاها همان معرفت و عبادت بود اما با توجه به تعابیری که وجود دارد می توان گفت که مردم می توانستند از لابه لای این تعبیرات با مفاهیم سیاسی مورد نظر امام سجاد(علیه السلام) آشنا شوند.
در میان دعاها تعبیری وجود دارد که اغلب تکرار شده و آن درود بر پیامبر و آل پیامبر است. تکیه امام در پیوند دادن محمد و آل محمد امری است که خداوند آن را ضمن دستور بر صلوات رسول آورده و اهمیت زیادی برای بیان عقاید شیعی دارد. یکی از آنها مفهموم امامت به صورت یک مفهوم شیعی و همان حقانیت خلافت و رهبری است که امام سجاد(علیه السلام) آن را در صحیفه خودش در مواردی فرموده است.
از بعضی از ادعیه صحیفه روشن می شود که امام سجاد(علیه السلام) در صدد گسترش امامت از نظر اعتقادی شیعی بوده است. یکی از اقدامات اهل بیت در دوره های مختلف آن بوده تا به مردم نشان دهند که اهل بیت رسول چه کسانی هستند و چه کسانی غیر از آنان تا این حد به او نزدیکند. شناساندن این کار و نمونه هایی از آن سبب شد تا عده ای از دوستان نزدیک آن حضرت که تردیدی برایشان پیش آمده بود از کار خود پشیمان شوند به حضور امام برسند و توبه نمایند. این شیوه امام نه تنها برخورد با منحرفان امامت بود بلکه نشان دادن راه هدایت با غلو و غلوگرایان بود.