فرقه نیوز-بخش صوفیه و دراویش، یکی از مهمترین مسائل سلوکی در عرفان اسلامی بحث الگوگیری در مسیر اخلاقی است، بدون شک انسان برای دستیابی به مدارج بالاتر اخلاقی و تربیتی در زندگی، نیازمند الگو و سرمشقی مطمئن است که عرفان ناب اسلامی تاکید زیادی بر اهمیت این موضوع دارد تا سالک با اطمینان خاطر به مسیر سلوکی خود ادامه دهد.
از نظر عرفان اسلامی با توجه به اینکه انسان به عنوان اشرف مخلوقات شناخته شده است باید همواره دارای اخلاق و تربیت انسانى باشد و این امر در غیر الگوگیری صحیح هیچگاه صورت نمیگیرد زیرا در غیر این صورت همچون موجود خطرناکى است که با بهره گیری از هوش سرشار انسانى، دنیای امن و آباد را نابود مىسازد و به آتش مىکشد و در جهت نیل به اهداف و منافع نامشروع مادى خویش، جنگ و فتنه به پا مىکند و با دعوت به خود باعث به وجود آمدن بدعتهای جدیدی در عرفان اسلامی میشود.
اما الگوهایی که در فرقه سیاسی صوفیه معرفی شده با بیانات وقیحانه خود بسیاری از افرادی که به سیراخلاقی و معنوی علاقهمند بودند را دچار یاس و سردرگمی کرده است. سردرگمی فقرای این فرقه باعث شده است این افراد تمام این مسائل را به عرفان نسبت دهند، در صورتی که سلوک ارئه شده از سوی بزرگان این فرقه سیاسی فقط نقاب عرفانی دارد.
چندی قبل شیخ سیاسی کرج در اظهار نظری وقیحانه الگوگیری پیامبر (ص) را مخصوصا همان مردم ۱۴۰۰ سال قبل دانست این در حالیست که در عرفان اسلامی مطابق آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین (ع)، نیکوترین و مناسبترین الگو پیامبرعشق و رحمت حضرت محمد (ص) است و عرفای حقیقی با دعوت سالکان به الگوگیری از آن حضرت انسان را برای دست یابی به حیات طیّبه در رفتارهای فردی و اجتماعی دنیوی و سعادت اخروی رهنمون میسازند بر اساس سیره تربیتی عرفای حقیقی برای رسیدن به جایگاهی امن و مطمئن در دنیا و آخرت، بررسی آداب و سیره اخلاقی و تربیتی پیامبر اعظم (ص) و الگو گیری از آن حضرت، لازم و ضروری میدانند.
طبق نظر عرفای حقیقی پیامبرعشق و رحمت حضرت محمد (ص) به دلیل داشتن خلق عظیم و رحمه للعالمین نمونه و الگویی برای تمامی انسانها در تمام دوران میباشد. آن حضرت به عنوان بهترین و کاملترین اسوهٔ راستین بشریّت، نسبت به تمام مردم بسیار دلسوز، صمیمی و مهربان بود. در راستای متخلق بودن به اخلاق و کردار کریمانه بود که حضرت در طول ۲۳ سال نبوت توانست، دلهای گمراه بسیاری را شیفته مکتب اسلام کند.
اما صوفیان عارف نما امروزه به جای دعوت به اسلام و حقیقت، فقرا را به خود دعوت میکنند و جایگاه پیامبری که چنان دارای عظمت و بزرگواری بوده که خداوند در قرآن به جان او سوگند میخورد را زیر سوال میبرند تا چند صباحی بیشتر به مسلک پوشالی خود تکیه دهند.
این نوشتار به صورت مختصر بر آن است که چشم برادران دینی خود را باز کند و آنها را از خواب غفلت بیدار کند تا بیشتر با سلوک پوشالی بزرگان خود آگاه شوند و نقاب از چهره حقیقی افرادی که الگوی خود قرار دادهاند بردارد.
برادران عزیز در مسائل معنوی الگو حلّال مشکلات است؛ البته الگویی که کاملاً مورد تأیید شرع باشد و طبق قرآن و اهلبیت سالک را به مسیر حقیقی راهنمایی کند نه الگویی که امروزه اعتقادات و بیانات آنها دل هر مسلمانی را به درد میآورد. مگر غیر از این است که کاملترین الگوها در عالم خلقت حضرت محمد (ص) و اهلبیت بزرگوار آن حضرت هستند و در قرآن نیز جایگاه این خاندان، جایگاهی ممتاز و والا است که قابل قیاس با هیچ کس نیست پس چرا یوسف مردانی شیخ سیاسی کرج فقرا را دعوت به خود میکند آن هم با رد الگوگیری فقرا از پیامبر ختمی مرتبت!
برادران عزیز وقتی در خانقاه تهران و کرج و دیگر شهرها کتب شعر جای قرآن را میگیرد نتیجه اش دور شدن از قرآن کریم است.
زیرا یکی از برکات مهم قرآن و ارتباط با آن، این است که الگوهای ذهنی انسان را اصلاح و تعدیل میکند و آن را از الگوهای مادی و دنیایی به الگوهای معنوی و الهی تغییر میدهد که صوفیان عارف نما همیشه از آن گریزان بودند زیرا یکی دیگر از برکات ارتباط با قرآن، این است که انسان، در شرایط و مراتب گوناگون میتواند از الگوهای متعددی که در قرآن اشاره شدهاند، بهره گیرد.
قرآن کریم، از این دیدگاه نیز یک دوره زندگینامه سلوکی و معنوی کامل است. قرآن، یک دوره سیر و سلوک و تقرب به حقتعالی و عبور از موانع را به واسطه الگو دهی از انبیا و اولیا مطرح کرده است و برای ارائه مشکلات و موانع راه، در کنار الگوهای «خیر» الگوهایی از «شر» را نیز در حالات و شرایط مختلف بیان کرده است.
أَتَدرونَ مَا الغيبَةُ؟ قالوا: اَللّهُ وَرَسولُهُ أَعلَمُ، قالَ: ذِكرُكَ أَخاكَ بِما يَكرَهُ قيلَ: أَرَأَيتَ إِن كانَ فى أَخى ما أَقولُ؟ قالَ: إِن كانَ فيهِ ما تَقولُ فَقَدِ اغتَبتُهُ وَإِن لَم يَكُن فيهِ ما تَقولُ فَقَد بَهَتَّهُ؛
آيا مى دانيد غيبت چيست؟ عرض كردند: خدا و پيامبر او بهتر مى دانند. فرمودند: اين كه از برادرت چيزى بگويى كه دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه مى گويم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه مى گويى در او باشد، غيبتش كرده اى و اگر آنچه مىگويى در او نباشد، به او تهمت زده اى.
الترغيب والترهيب، ج3، ص515، ح31